درین محفل که دارد شام بربند و سحر بگشا
معما جز تأمل نیست یک مژگان نظر بگشا
ندارد عبرت احوال دنیا فرصتاندیشی
گرت چشمیست از مژگان گشودن پیشتر بگشا
بهکار بستهای دل آسمان عاجزتر است از ما
محیط از ناخنی دارد بگو عقد گهر بگشا
خرد از کلفت اسباب، آزادی نمیخواهد
مگر شور جنون گوید که دستارت ز سر بگشا
ز فیض صدق اگر دارد کلامت بوی آگاهی
به باد یک نفس چشم جهانی چون سحر بگشا
حدیث بیغرض شایستهٔ ارشاد میباشد
سر این نامه تا خطش نگردیدهست تر بگشا
به ناموس حیا دامان دل نتوان رها کردن
تو نور شمع فانوسی همان در بیضه پر بگشا
اجابتپرور رحمتتلاش از کس نمیخواهد
به دست از دعا خالی، گریبان اثر بگشا
ز هر نقش قدم واکردهاند آیینهٔ دیگر
مژه خم کن، ز رمز خلوت تحقیق، در بگشا
به عزم چارهٔ غفلت ز مژگان کسب عبرت کن
رگ خوابی که بگشایی به چندین نیشتر بگشا
گشاد دل به چاک پیرهن صورت نمیبندد
ز بند این قبا واشو، گریبان دگر بگشا
خیال نازکی داری دل خود جمع کن بیدل
به جز هیچ از میان چیزی نمییابی کمر بگشا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل شاعر به دعوت به تأمل و درک عمیقتری از زندگی و جهان میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که فرصت برای اندیشیدن درباره امور دنیا محدود است و اگر بینش و آگاهی میخواهیم، باید چشمانمان را به عمیقترین امکانات بگشاییم. شاعر به آزادی عقل اشاره کرده و میگوید که انسان باید دست از محدودیتها بردارد. همچنین، او به بیداری و درک عمیقتری از حقیقت اشاره کرده و از خواننده میخواهد که پردهها را کنار بزند و به رازهای درون بنگرد. در نهایت، او بر لزوم جستجوی آگاهی و عدم غفلت تأکید میکند و از همگان میخواهد که به خود بپردازند و به عمق وجودشان نگاهی بیندازند.
هوش مصنوعی: در این مجلس که شب را به آغوش میکشد و صبح را به روشنی میآورد، جز تفکر و تأمل راهی نیست؛ پس تنها با یک اشاره چشم میتوان پرده از رازها برداشت.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی خود دنبال عبرت آموزی از روزگار هستی، باید پیش از آنکه فرصتها از دست بروند، چشمانت را خوب باز کنی و به آنچه پیرامونت میگذرد، توجه کنی.
هوش مصنوعی: دل تو مثل آسمان است و به کار بسته میشود، از ما عاجزتر است و محیط هم فقط به اندازه یک ناخن دارد. بنابراین بگو تا قید و بند مروارید را باز کنیم.
هوش مصنوعی: عقل و درک انسان به خودی خود به آزادی نیاز ندارند، بلکه زمانی آزادی را طلب میکنند که نشانی از عشق و شور وجود داشته باشد و فرد را به رهایی از قیدها و محدودیتها فراخواند.
هوش مصنوعی: اگر کلام تو از حقیقت و راستگویی سرشار باشد، بوی آگاهی به همراه خواهد داشت. با یک نفس، چشم جهان را به مانند سحر، باز کن.
هوش مصنوعی: گفتار بدون هدف و نفع شخصی، مناسب راهنمایی و هدایت است؛ بنابراین، تلاش کن تا این نامه به کلی باز شود و از خطهای آن کم نشود.
هوش مصنوعی: نمیتوان به آبرو و حیا آسیب زد و دل را رها کرد. تو مانند نوری هستی که به روشنایی میافزاید، پس از درون خود را با کمالات پر کن و آغوش زندگی را باز کن.
هوش مصنوعی: رحمت پروردگار نیازی به کمک دیگران ندارد. تنها با دعا و امید میتوان به درهای رحمت او دست یافت. پس با دلی پر از امید به دعا و خواستن، به درگاه او روی آور.
هوش مصنوعی: از هر اثر قدمی، آیینهای دیگر به وجود آمده است. مژههایت را خم کن و راز و رمز خلوت را کشف کن و در را بگشای.
هوش مصنوعی: برای اینکه از غفلت خارج شوی، با دقت و هوشیاری به اطراف خود نگاه کن. اگر بخواهی به خواب خود چارهای برسی، لازم است که با هر تلاشی که میکنی، به عمق مسائل پی ببری و از زخمهای گذشته درس بگیری.
هوش مصنوعی: دل بزرگ و آزاد نمیتواند خود را به شکل ظاهری و محدودیتهای دنیوی بسپارد. باید از قید و بندها رها شد و به آزادی واقعی دست یافت.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو زبان نازک و حساس داری، پس بهتر است که دلت را جمع کنی. زیرا در زندگی، جز پوچی و تهی بودن چیز دیگری پیدا نخواهی کرد. پس بیپروا به جلو برو و از محدودیتها نترس.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بهار آمد کنون جانا قفس را خیز و در بگشا
چو بگشادی ترحم کن مرا هم بال و پر بگشا
خبر دارد ز حال می کشان چون محتسب ساقی
در میخانه را بر روی ایشان بی خبر بگشا
کمر در خدمتت بستند یاران روز و شب عمری
[...]
به چشم دیگران در صید من منگر نظر بگشا
پرم بر بند و بند از بال مرغان دگر بگشا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.