از لب خامش زبان واماندهٔ کام است و بس
بال از پرواز چون ماند آشیان دام است و بس
مرکز تسخیر دل جز دیده نتوان یافتن
گوشمینا حلقهای گر دارد آن جام است وبس
تا نفس باقیست نتوان بست بال احتیاج
این غناهاییکه ما داربم ابرام است و بس
از نشان کعبهٔ مقصود آگه نیستم
اینقدر دانم که هستیساز احرام است و بس
وادی امکان ندارد دستگاه وحشتم
هر طرف جولان کند نظاره یک گام است و بس
بسته است از موی چینی صورتم نقاش صنع
صبح ایجادم همان گل کردن شام است و بس
دستگاه ما و من چون صبح برباد فناست
صحن این کاشانهها یکسر لب بام است و بس
کاش از خجلت شرارم برنمیآمد ز سنگ
سوختم از شرم آغازی که انجام است و بس
برپر عنقا تو هر رنگیکه میخواهی ببند
صورت آیینهٔ هستی همین نام است و بس
بیش از این نتوان به افسون محبت زیستن
داغم از اندیشهٔ وصلی که پیغام است و بس
پختگی دیگ سخن را باز میدارد ز جوش
تا خموشی نیست بیدل مدعا خام است و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و پیچیده انسانی میپردازد. شاعر از خاموشی و بیزبانی خود سخن میگوید و بیان میکند که زندگی و وجودش به دامهایی گرفتار شده است. او به زیبایی توجه دارد، اما میداند که زیباییها خود را در چهرهای ساده و قابل مشاهده نشان میدهند. در ادامه، اشاره میکند که زندگی و عشق متقابل همواره در حال تغییر و گذرند و نمیتوان به طور کامل به آنها اطمینان کرد. احساس انزوا و عدم شناخت نسبت به واقعیات زندگی و عشق نیز در این شعر مشهود است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که حتی در شوک و سکوت، زندگی و عشق حقیقتی خام و غیرقابل توصیف هستند.
هوش مصنوعی: از لب خاموش، فقط خواستهای که به زبان نمیآید وجود دارد و بس. پر پرواز از آشیانهاش مانده، به عنوان دام و تلهای در محدودیت.
هوش مصنوعی: نه میتوان دلی را به تسخیر آورد، مگر با چشم، و اگر گلوید گوشمینا حلقهای داشته باشد، آن حلقه فقط همان جام است و بس.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی هست، نیاز به کمک و خواستههای دیگران را نمیتوان نادیده گرفت. ثروت و داشتههایی که ما داریم، فقط تظاهر است و در واقع چیزی بیش نیست.
هوش مصنوعی: من از نشانههای کعبهٔ مورد نظر اطلاعی ندارم، اما میدانم که وجود و هستی تنها یک نوع پیشدرآمد و مقدمه است.
هوش مصنوعی: در سرزمینی که همهچیز ممکن است، قدرت و هیبت من در هر سو در حال نمایش است، اما توجه و مراقبت تنها نیاز به یک گام دارد و بس.
هوش مصنوعی: چهرهام به خاطر موهای چینی به زیبایی آراسته شده، و چنانچه صبح به وجود آمدهام، صرفاً تماشای زیبایی در شب خواهد بود.
هوش مصنوعی: وجود ما و چیزهایی که به آن وابستهایم، مانند صبحی است که در حال از بین رفتن است. این مکانها تنها کمی بالاتر از لبه بام واقع شدهاند و بیشتر چیزی نیستند.
هوش مصنوعی: ای کاش از خجالت نمیتوانستم آتش بزنم و بسوزم، چون از شرم شروعی داشتهام که تنها به پایان میانجامد.
هوش مصنوعی: شما میتوانید به هر رنگی که دوست دارید بپردازید و زندگی کنید، زیرا واقعیت و وجود تنها به نام و شناخت شما بستگی دارد.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم به جادو و سحر محبت ادامه دهم، چرا که تنها در اندیشه وصال، دلم آتش گرفته است و آنچه دریافت میکنم تنها پیغامی بیش نیست.
هوش مصنوعی: محل جوشیدن کلام وقتی به پختگی رسیده است که در آن سکوت وجود دارد. بیدلی نمیتواند به حقیقتی دست یابد، زیرا موضوع همچنان ناپخته و خام است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و بس
کار او از پختهکاری وعده خام است و بس
داد دشنام دعاگویان، نمیداند که ما
مدعایی کز دعا داریم، دشنام است و بس
خوشدلم کز زهر ناکامی نباشد بهرهمند
[...]
از دل آگاه، در عالم، همین نام است و بس
چشم بیداری که دیدم، حلقهٔ دام است و بس
معنیی گر هست با رند می آشام است و بس
چشم بیداری و به عالم گر بود جام است و بس
جاده ها دور از خرامش سینه چاک افتاده اند
کامیاب از پای بوس او لب بام است و بس
بهر دولت بگذرانی از چه بی آرام عمر
[...]
ذوق شهرتها دلیل فطرت خام است و بس
صورت نقش نگین خمیازهٔ نام است و بس
نوحهکن بر خویش اگر مغلوب چشم افتاد دل
آفتاب آنجاکه زبر خاک شد شام است وبس
از قبول عام نتوان زیست مغرور کمال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.