ظالم چه خیال است مؤدب بهدر آید
آن نیست کجی کز دم عقرب بهدر آید
می چارهگر کلفت زهاد نگردید
توفان مگر از عهدهٔ مذهب بهدر آید
آرام زمانیست که در علم یقینت
تاثیر ز جمعیت کوکب بهدر آید
جز سوختن افسردهدلان هیچ ندارند
رحم است به خشتی که ز قالب بهدر آید
با بخت سیه چارهٔ خوابم چه خیال است
بیدار شود سایه چو از شب بهدر آید
زین مرحله خوابانده به در زن که مبادا
آواز سوار از سم مرکب بهدرآید
چون ماه نو از شرم زمینبوس تو داغم
هرچند که پیشانیام از لب به در آید
خطی ز سیهکاری من ثبت جبین است
ترسمکه زند جوش و مرکب بهدر آید
آنجا که غبار اثر از خوی تو گیرند
آتش تریش چون عرق از تب بهدرآید
گر پرتو حسن تو به این برق شکوه است
خورشید هم از خانه مگر شب بهدرآید
در خلوت دل صحبت اوهام وبال است
بیزارم از آن حلقه که یارب به در آید
بیدل چقدر تشنهٔ اخفاست معانی
در گوش خزد هرقدر از لب بهدر آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به مضامین مختلفی اشاره میکند که به طور کلی به ناتوانی انسان در تغییر سرنوشت و سختیهای مختلف زندگی مربوط است.
شاعر به ظلم و بیعدالتی، ناتوانی در تغییر وضعیت موجود، و همچنین تنهایی و افسردگی انسانها اشاره میکند. او از چالشها و ناملایماتی که در زندگی با آنها مواجه است سخن میگوید و به حسی از ناامیدی و غم اشاره میکند.
به علاوه، تعابیر زیبا و تصاویری قوی از عشق و زیبایی و تاثرهای ناشی از آن بهکار رفته که نشاندهندهی عواطف عمیق انسانی است. در کل، این اشعار حسوحالهای متنوعی را به تصویر میکشند که به تضادهای درونی و دنیای خارج از انسانها مربوط میشود.
هوش مصنوعی: ظالم چه تصوری دارد که با ادب میتواند از کارهای زشت خود خارج شود؛ زیرا کجی و انحرافی که از رفتار او برمیخیزد، مانند سایهای است که با حرکت عقربههای ساعت نمیتواند از بین برود.
هوش مصنوعی: مشکلگشا در موضوعات دینی افرادی نیستند که فقط به ظاهر و ظواهر توجه کنند، بلکه وقتی که سختیها و چالشها به وجود میآید، حقیقتاً باید از عهدهٔ مسائل مذهبی برآیند.
هوش مصنوعی: آرامش زمانی به دست میآید که از جمع آوری و تاثیر دانش و استدلال قوی، به درک روشنی دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: افراد ناامید و غمگین جز سوختن چیزی ندارند، مانند اینکه رحم به گلی نباشد که از قالب خارج شده باشد.
هوش مصنوعی: شانس بد من چه تدبیری در خوابم دارد که آیا این خیال ممکن است بیدار شود، هنگامی که سایه به صبح میرسد و از شب خارج میشود؟
هوش مصنوعی: از این مرحله خارج شو و بیدرنگ اقدام کن، تا مبادا صدای سوار از ضربه پاهای اسب به گوش برسد.
هوش مصنوعی: من همچون ماه نو، به خاطر شرم از تو، دچار سوزش و درد هستم، هرچند که پیشانیام از شدت احساسات به لبهایم نزدیک شود.
هوش مصنوعی: خطی از بدیهایم بر پیشانیام نقش بسته است و میترسم که جوهر و مرکب این آثار روزی بیرون بریزد.
هوش مصنوعی: در جایی که نشانهها و آثار وجود تو را با غبار محو میکنند، آتش عشق تو همانند عرقی که از تب میچکد، به آرامی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو همچون این نور درخشان است، پس چه دلیلی دارد که خورشید از خانهاش بیرون بیاید؟
هوش مصنوعی: در دل تاریکم، خیالهای بیپایه و گمراه کننده وجود دارد و از آن جمعی که ممکن است به نزدیکانم وارد شوند، بیزارم.
هوش مصنوعی: بیدل چقدر به دنبال معانی پنهان است، هر چه بیشتر به زبانش بیاید، از لبها کمتر بیرون میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.