شوق موسی نگهم رام تسلی نشود
تا دو عالم چمناندود تجلی نشود
همچو یاقوت نخواهی سر تسلیم افراخت
تا به طبع آتش و آب تو مساوی نشود
عیش هستی اگر آمادهٔ رسوایی نیست
قلقل شیشهات آن به که منادی نشود
رم نما جلوه نگاهی به کمندم دارد
صید من رام فسونهای تسلی بشود
نفی خود کردهام آن جوهر اثبات کجاست
تا کی این لفظ رود از خود و معنی نشود
ضعف سرمایهام از لاف غرور آزادم
من و آهی که رگگردن دعوی نشود
چون شرر دیده وران میگذرند از سر خویش
این عصا راهبر مقصد اعمی نشود
عشق اگر عام کند رسم خودآرایی را
محملی نیست درین دشتکه لیلی نشود
خامشی پرده برانداز هزار اسرار است
نفس سوخته یارب دم عیسی نشود
سربلند تب خورشید محبت بیدل
زیردست هوس سایهٔ طوبی نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان احساسات عمیق و پیچیده شاعر درباره عشق، معرفت و وجود انسانی پرداخته است. شاعر نگران است که شوق و آرزوهایش هرگز به حقیقت نپیوندد و به نوعی تسلی در این دنیا به دست نخواهد آورد. او اشاره میکند که اگر دو اصل متضاد (آتش و آب) نتوانند به توافق برسند، هیچ چیز به نتیجه نمیرسد. در ادامه، شاعر به ضعف خود و تلاش برای اثبات وجودش پرداخته و به عمق اسرار عشق و خاموشی اشاره میکند. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که عشق باید واقعی و خالص باشد تا بتواند به حقیقتی معنوی منجر شود. در نهایت، او به زوال از خود و خطرات غفلت اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که عشق و محبت واقعی نیازمند صداقت و عمق احساسات است.
هوش مصنوعی: عشق و شوق موسی نمیگذارد که آرامش پیدا کنم، تا زمانی که این دو جهان پر از جلوههای زیبایی نباشد.
هوش مصنوعی: مثل یاقوت نخواهی بود که سر به تسلیم فرود آوری تا زمانی که آتش و آب تو به یک اندازه نرسند.
هوش مصنوعی: اگر زندگیات پر از لذت و خوشی است، باید آمادهی پذیرش پیامدهای آن هم باشی. بهتر است شیشۀ خوشیهایت آرام بماند، تا اینکه صدای رسواییات به گوش همه برسد.
هوش مصنوعی: به من نگاهی بینداز، که آن نگاه مانند کمند من را به دام میآورد. من در چنگال جادوهای آرامش، صید شدهام و تسلیم میشوم.
هوش مصنوعی: من خود را نفی کردهام، حالا حقیقت وجود کجاست؟ تا کی این کلمات فقط از وجود خود بگذرند و به معنای واقعی نرسند؟
هوش مصنوعی: من به خاطر ناتوانی در ثروت و داشتن غرور کاذب از قید هر نوع ادعایی رها شدهام و فقط آهی به دل دارم که نمیتوانم آن را به نمایش بگذارم.
هوش مصنوعی: وقتی که شعلهوران از سر خود عبور میکنند، این عصا که راهنمای مقصد است، به نابینایی تبدیل نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر عشق بهصورت عمومی درآید و خودآرایی را بهوجود آورد، در این دشت جایی برای لیلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: سکوت میتواند هزاران راز را فاش کند، اما آه سوختهی من، همچون دم عیسی، کارساز نیست.
هوش مصنوعی: عشق و محبت هرگز زیر دست هوس و دغدغههای زودگذر نمیآید و همواره در درخشش و بزرگی خود پابرجاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر خرامان بت من جانب گلراز شود
گل شود غنچه زشرم آن دم و در خار شود
آشنایی نه چراغی است که خاموش شود
دوستی نیست جناغی که فراموش شود
چون مست باده ستم آن سنگدل شود
ترسم ز صبر جورکشان منفعل شود
آباد خانه دلم از گرد کلفت است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.