گر چنین اشکم ز شرم پرگناهی میرود
همچو ابر از نامهام رنگ سیاهی میرود
بیجمالت جز هلاک خود ندارم در نظر
مرگ میبیند چو آب از چشم ماهی میرود
سعی قاتل را تلافی مشکل است از بسملم
تا به عذر آیم زمان عذرخواهی میرود
لنگر جمعیت دل در شکست آرزوست
موج چون ساکن شد ازکشتی تباهی میرود
از هوسهای سری بگذر که در انجام کار
شمع این محفل به داغ بیکلاهی میرود
گیر و دار اوج دولتها غباری بیش نیست
بر هوا چون گردباد اورنگ شاهی میرود
تیرهبختی هم شبستان چراغان وفاست
داغ تا روشن شود زیر سیاهی میرود
کیست گردد منکر گل کردن اسرار عشق
رنگها اینجا به سامان گواهی میرود
ای نفس پیش از هوا گشتن خروشی ساز کن
فرصت عرض قیامت دستگاهی میرود
شمع تصویرم، مپرس از درد و داغ حسرتم
اشک من عمریست ناگردیده راهی میرود
بیدل انجام تماشا محو حیرت گشتن است
این همه سعی نگه تا بینگاهی میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق از غم، عشق، و تنهایی است. شاعر با استعارهها و تصاویری زنده، از دردهایی که در دل دارد سخن میگوید. اشک او به دلیل شرم و گناه میریزد و تصویر عاشقانهای از معشوقش در ذهن او وجود دارد. او به ناچار از مرگ و آرامش صحبت میکند و به مشکلاتی که در زندگی دارد، اشاره میکند. شاعر به اثرات عشق، ناتوانی در فراموشی و حتی دوری از جشن و شادی میپردازد. در نهایت، او نشان میدهد که زندگی پر از درد و ناامیدی است و در این میان، جستجوی عشق و آرامش به یک چالش تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر اشک من به خاطر شرم از گناه باشد، مانند ابر، سیاهی از نوشتهام محو میشود.
هوش مصنوعی: جز به خاطر زیبایی تو، چیزی جز نابودی خود نمیبینم. مرگ مانند آبی است که از چشم ماهی بیرون میرود و به آن مینگرد.
هوش مصنوعی: تلاش قاتل برای جبران کارش سخت است، زیرا وقتی میخواهم عذرخواهی کنم، زمان برای عذرخواهی از دست میرود.
هوش مصنوعی: دل انسان به خاطر آرزوهایش دچار شکست و ناکامی است. وقتی که زندگی آرام میشود و دیگر خبری از هیجان نیست، نشاندهنده این است که کشتی وجود انسان به سوی تباهی و از دست رفتن امیدها پیش میرود.
هوش مصنوعی: از خواستهها و آرزوهای بیمورد بگذر، چرا که در نتیجهی این کار، نور و روشنی این مکان به خاطر نادانی و بیتوجهی از بین میرود.
هوش مصنوعی: در تلاشهای بلندپروازیهای حکومتها، چیزی بیشتر از یک غبار در هوا وجود ندارد؛ مانند گردبادی که نشانهای از تاج و تخت پادشاهی را میبرد.
هوش مصنوعی: بدبختی شب را مثل شبستانی روشن نشان میدهد، دردی که باید به روشنی تبدیل شود، اما همچنان در ظلمت باقی است.
هوش مصنوعی: کیست که منکر شود زیبایی عشق در رنگها و حالاتی که اینجا به وضوح نمایان است؟
هوش مصنوعی: ای جان، قبل از اینکه به دنیا بیایی، نالهای سر کن. زمان قیامت در حال نزدیک شدن است و فرصت مناسبی برای ابراز خودت در پیش است.
هوش مصنوعی: من همچون شمعی هستم که هرگز از درد و حسرتهای خود نمیتوانم سخن بگویم؛ اشکهای من سالهاست که بدون اینکه به جایی برسند، به راه خود ادامه میدهند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر میگوید که حاصل دیدن و تماشا، غرق شدن در شگفتی است. تمام تلاش او برای نگاه کردن به چیزی است که در نهایت بدون نگاه میگذرد و از دست میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش تو در چشمهٔ چشمم چو ماهی میرود
هر زمان ما را سپیدی در سیاهی میرود
زینهار از ناوک چشمت که در شهر دلم
بیشتر آشوب از آن تُرک سپاهی میرود
خنجری بر من زدی آزرده باشد دست تو
[...]
چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی میرود
گردنی برکش که حرف کجکلاهی میرود
در دلش از من غباری هست، پنداری که باز
آب چشمم از برای عذرخواهی میرود
رهروان رفتند و چون از کاروان واماندگان
[...]
بعد ازینت سبزه خط در سیاهی میرود
ای ز خود غافل زمان خوش نگاهی میرود
میشود سرسبزی این باغ پامال خزان
خوشدلیهایت به گرد رنگ کاهی میرود
با قد خمگشته فکر صید عشرت ابلهیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.