گنجور

 
بیدل دهلوی

امشب غبار نالهٔ دل سرمه رنگ بود

یا رب شکست‌شیشهٔ‌ من از چه سنگ بود

از کشتنم نشد شفقی طرف دامنی

خونم درپن ستمکده نومید رنگ بود

تا صاف‌ گشت آینه خود را ندیدم ام

چون سایه نقش هستی من جمله زنگ بود

عالم به خون تپیدهٔ نومیدی من است

جستن ز صیدگاه مرادم خدنگ بود

حسن از غبار شوخ‌نگاهان رمیده است

اینجا هجوم آینه پشت پلنگ بود

همت نمی‌رود به سر ترک اختیار

ازخویش رفتنم به رهت عذر لنگ بود

عنقای دیگرم که ز بنیاد هستی‌ام

تا نام‌، شوخی اثری داشت‌، ننگ بود

در دل برون دل دو جهان جلوه رنگ ریخت

این جامه بر قد تو چه مقدارتنگ بود

از بس که بی‌دماغ تماشای فرصتیم

ما را به خود نیامده رفتن درنگ بود

بیدل‌،‌که داشت جلوه‌ که از برق خجلتش

در مجلس بهار چراغان رنگ بود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال‌الدین اسماعیل

رفت آنکه روز ما ز ستم تیره رنگ بود

واندوه را بنزد دل ما درنگ بود

وان شد که گفتی از در و دیوار روزگار

خورشید تیغ آخته با ما بجنگ بود

وان عهد شد که چون گل رعنا بخون دل

[...]

امیر شاهی

آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود

دی سنبلش ز تاب می آشفته رنگ بود

ای واعظ، ار حدیث تو ننشست در ضمیر

عیبم مکن، که گوش بر آواز چنگ بود

عمری چو خاک، بر سر کویت شدم مقیم

[...]

شاهدی

امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود

وز صبح با خیال خودم تیر جنگ بود

از ناله‌ام نوا به دل عاشقان رسید

قانون عشق چون دل ما را به چنگ بود

بر جان و دل چو لشکر حسن تو تاختند

[...]

میلی

باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود

مایل به آشتیّ و پشیمان ز جنگ بود

ای حسرت از دلم برو امروز، کان گذشت

کاین خوان تنگ عیش بر امید تنگ بود

آخر کبوتر حرم التفات شد

[...]

سلیم تهرانی

امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود

نقل شراب، پسته ی خندان تنگ بود

ساقی ز چهره آینه بر روی بزم داشت

مطرب ز پنجه، شانه کش زلف چنگ بود

گل از حجاب لاله رخان حال غنچه داشت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه