نشد آنکه شعلهٔ وحشتی به دل فسرده فسونکند
به زمینتپم به فلک روم چه جنون کنمکه جنون کند
به فسانهٔ هوس طرب، تهی از خودیم و پر از طلب
چه دمد ز صنعت صفر نی به جز اینکه ناله فزون کند
به خیال گردش چشم او چمنیست صرف غبار من
که ز دور اگر نظرمکنی مژه کار بوقلمون کند
ز جراحت دل ناتوان به خیال او ندهم نشان
که مباد آن کف نازنین به فسوس ساید و خون کند
به چنین زبونی دست و دل، ز صنایع املم خجل
که سر خسی اگرش دهم به هزار خانه ستون کند
کف پا عروج جبین شود، بن خاک عرش برین شود
شود آنچنان و چنین شود که علاج همت دون کند
نه فسانهساز حلاوتی، نه ترانه مایهٔ عشرتی
به فسون ز پردهٔ گوش ما چه امید پنبه برون کند
نزدم ز قسمت خشک و تر، به تردد هوس دگر
که نهال بخت سیاه اگر گلی آورد شبیخون کند
چمن تحیر بیدلمکه سحاب رشحهٔ خامهاش
به تأملی گهر افکند سر قطرهای که نگون کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و افکار شاعر درباره عشق و ناامیدی میپردازد. شاعر از وحشت و دلشکستگی خود صحبت میکند و به جنون و شیدایی ناشی از عشق اشاره دارد. او خود را در حالتی توصیف میکند که پر از آرزو و طلب است، اما با محدودیتها و آسیبهای ناشی از عشق مواجه است. همچنین، او به زیباییهای چشمان معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره میکند و نگران است که نشاندهنده جراحت دلش نباشد. در نهایت، شاعر به ناکامیهای خود و بینتیجه بودن تلاشهايش در برابر قدرت عشق اشاره میکند و تحیر و ناباوری خود را نسبت به اوضاع زندگیاش بیان میکند.
هوش مصنوعی: دلی که غمگین و پژمرده است، نتوانسته شعلهای از ترس را به خود بکشاند. آیا باید به زمین بچسبم یا به آسمان بروم؟ چه دیوانگیای میتواند به وجود بیاید که من را به جنون برساند؟
هوش مصنوعی: در دنیای پر از آرزو و لذت، ما از خود بیخبر و فقط تشنهی خواستههایمان هستیم. چه فرقی میکند که از هنر صفر بگوییم، به جز اینکه این فقط باعث بیشتر شدن نالهها و دردهای ما میشود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و جذابیت چشمان او، دنیایی از احساسات و افکار مرا تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی او را از دور نگاه میکنم، گویی تمام غم و اندوه من به صورت غبار در میآید و با هر نگاه او به من، مانند بوقلمون که با مژههایش جلب توجه میکند، احساس خاصی به من دست میدهد.
هوش مصنوعی: از درد دل ناتوانم، نشانی به یاد او نخواهم داد تا مبادا آن دست نازنین به جای دلخوری، زخم زده و خون ریزد.
هوش مصنوعی: به این مرحله از ضعف و ناتوانی رسیدهام که از کارهایی که انجام میدهم شرمندهام. حتی اگر به کسی که کمارزش است، امکانات و ابزار زیادی بدهم، او باز هم میتواند به خوبی از آنها استفاده کند و به موفقیت برسد.
هوش مصنوعی: پای انسان به اوج میرسد و به عرش بالا میرسد، بهگونهای که تلاشهای کوچک و ناچیز در مقابل این بلندی، درمانده میشوند.
هوش مصنوعی: نه داستانی با طعمی شیرین داریم و نه آهنگی که ما را شاد کند. پس از پرده گوش ما چه امیدی داریم که چیزی بیمورد و بیفایده بیرون بیاید؟
هوش مصنوعی: من از سرانجام و سرنوشت خودم بیخبرم و به وسوسههای جدید نمیپردازم، زیرا اگر شاخۀ بخت من روزی گلی به بار آورد، ممکن است به ناگاه دردسر و مشکل جدیدی را برایم به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: چمن به سبب بارش باران به شکلی حیرتانگیز شده است و بیدل به تماشای آن نشسته است. باران، گویی قطرهای از روانیاش را بر زمین میافکند که دلی را متاثر از خود میکند و به فکر فرو میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.