کم نیست صحبت دلگر مرد، زن نماند
آیینه خانهای هست، گر انجمن نماند
گر حسرت هوسکیش بازآید از فضولی
کلفت کراست هر چند گل در چمن نماند
افسون کاهش اینجا تاب و تب نفسهاست
دامن فشان بر این شمع تا سوختن نماند
عرفان ز فهم دوریست،ادراک بی حضوریست
جهدی که در خیالت این علم و فن نماند
چون صبح از این بیابان چندان تلاش رم کن
کز دامن بلندت گرد شکن نماند
یاد گذشتگان هم آینده است اینجا
در کارگاه تجدید چیزی کهن نماند
بر وضع خلق ختم است آرایش حقیقت
گلشن کجاست هرگه سرو و سمن نماند
مجنون به هر در و دشت محو کنار لیلیست
عاشق به سعی غربت دور از وطن نماند
گرد خیال تا کی هر سو دهد نشانم
جایی روم که آنجا او هم ز من نماند
این مبحث تو و من از نسخهٔ عدم نیست
گر زان دهن بگویم جای سخن نماند
یاران به وسع امکان در ستر حال کوشید
تصویر انفعالیم گر پیرهن نماند
بیدل به دیر اعراض انصاف نیست ورنه
تاوان بتپرستی بر برهمن نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مضامین عشق، فراق و درک حقیقت پرداخته است. او از نبودن و فقدان در زندگی سخن میگوید و تأکید میکند که عشق واقعی و ارتباط عمیق بین دو نفر نباید تحت تأثیر غفلت و فاصله قرار گیرد. شاعر به حسرتهای گذشته و تلاشهای بیثمر اشاره میکند و میگوید که در نهایت، همه چیز به تدریج زوال مییابد. او تأکید میکند که باید به حقیقت و ذات عشق توجه کرد، زیرا در عالم ماده و ظواهر، هیچ چیز پایدار نیست. همچنین به ناپایداری انسانها و روابط اشاره میکند و میگوید که در نهایت، هرکس باید به درون خود و جستجوی حقیقت بپردازد.
هوش مصنوعی: اگر مردی باشی که بتوانی به خوبی دربارهی احساسات خود صحبت کنی، زن در خانهات نخواهد ماند. این بدان معناست که اگر جمعی از دوستان و آشنایان نباشد، در خانهات نیز آینهای برای نشان دادن خود نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: اگر حسرت عشق دوباره از کنجکاوی شما بیدار شود، بدانید که آن عشق متعلق به کیست، هرچند که گلها در باغ نمانند.
هوش مصنوعی: جذابیت و زیبایی این مکان به شدت تأثیرگذار است و به همین خاطر، باید بر روی این شمع دامن بیفشانی تا از سوختن آن جلوگیری شود.
هوش مصنوعی: عرفان به فهمی عمیق و دقیق نیاز دارد که تنها با حضور واقعی و تجربه حاصل میشود. تلاشی که در خیال و تصور انجام شود، نمیتواند به درک حقیقی این علم و هنر منجر شود.
هوش مصنوعی: وقتی صبح میدمد، در این بیابان، بهقدری تلاش کن که دیگر گرد و غباری از دامنت نماند.
هوش مصنوعی: خاطره و یاد افرادی که در گذشته بودند، در واقع به آینده نیز مربوط میشود. در اینجا در محیطی که برای خلق و نوآوری است، چیزی از گذشته باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و شکوه خلقت در یک نظم خاصی قرار دارد. اگر به دقت نگاه کنیم، میبینیم که هرگز نمیتوان تنها به گلها و درختان تکیه کرد زیرا آنها همیشگی نیستند و در گذر زمان ممکن است از بین بروند. در واقع این متن به این نکته اشاره دارد که زیبایی دائمی نیست و باید آن را در یک چارچوب و با آگاهی از ناپایداریهای زندگی درک کرد.
هوش مصنوعی: مجنون همیشه در هر مکان و گوشهای به یاد لیلیاش مشغول است و عاشق با تلاش و زحمت خود نمیگذارد که در دوری از وطن بماند.
هوش مصنوعی: تا کی باید در خیالات و یادها بگردم و حال و احوالم را ببیند؟ به دنیای جدیدی میروم که در آنجا هیچ اثری از او نیست و یادش در دل من باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: این گفتوگو بین من و تو از بیمحتوایی نیست، زیرا اگر از آن صحبت کنم، دیگر جایی برای گفتن باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: دوستان سعی کردند تا حد امکان شرایط را پنهان کنند، اگر هم نتوانند ظاهر ما را بپوشانند، اثر احساس خود را نشان خواهند داد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر تأکید میکند که اگر کسی به مکان مقدسی مانند دیر پشت کند، برای او نادرست است، زیرا در این صورت هیچ مجازاتی برای کسی که به بتپرستی روی میآورد، باقی نمیماند. به عبارتی دیگر، ترک کردن اوضاع مقدس و توجه نکردن به آن از نظر شاعر ناپسند است و ممکن است عواقب دیگری در پی داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.