چو شمع از ساز من دیگرکدام آهنگ برخیزد
جبین بر خاک مالد گر ز رویم رنگ برخیزد
مژه واکردن آسان نیست زبن خوابی که من دارم
ز صیقل آینه پاها خورد تا زنگ برخیزد
جهان ما و من ناموسگاه وهم میباشد
چه امکان است از اینجا رسم نام و ننگ برخیزد
غرورش را بساط عجز ما آموخت رعنایی
که آتش در نیستان چون فتد آهنگ برخیزد
گر آزادی درین زندانسرا تا کی به خون خفتن
دل بیمدعا از هر چه گردد تنگ برخیزد
جنون زین دشت و در هر جا غبار وحشتم گیرد
کنم گردی که دور از من به صد فرسنگ برخیزد
فلک در گردش است از وهم ممکن نیست وارستن
مگر از پیش چشم این کاسههای بنگ برخیزد
به حرف و صوت ازین کهسار نتوان برد افسردن
قیامت صور بندد بر صدا تا سنگ برخیزد
گرانجانی مکن تا ننگ خفّت کمکشد همت
که هر کس مدتی یکجا نشیند لنگ برخیزد
فریب صلح از تعظیم مغروران مخور بیدل
رگ گردن چو برخیزد به عزم جنگ برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان اندیشهها و احساسات عمیق خود میپردازد. او از حالت شکنندگی و تغییرپذیری زندگی صحبت میکند و این که چگونه شرایط مختلف میتوانند تأثیر زیادی بر روح و روان انسان بگذارند. شاعر به نوعی دلتنگی و ناامیدی اشاره دارد و در عین حال به جستجوی freedom یا آزادی درعین زندانهای اجتماعی و روانی اشاره میکند.
شعر به زیبایی بین واژهها و تصاویری از عشق، جنون، و جستجو برای هویت در دنیای پر از وهم و خیال میچرخد. او به این نکته میپردازد که چگونه افراد باید از ننگ و ذلت دوری کنند و در عین حال به فریبها و عزت اجتماعی توجه داشته باشند. در نهایت، شاعر به مبارزه و قهرمانپروری برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خویش دعوت میکند.
هوش مصنوعی: مانند شمعی که فقط در سکوت خود میسوزد، آیا از وجود من آهنگ دیگری برمیخیزد؟ اگر من رنگی از چهرهام برافراشته شود، آیا جبینم بر خاک خواهد افتاد؟
هوش مصنوعی: باز کردن مژهها برای من آسان نیست به خاطر خواب عمیقی که دارم. تا زمانی که آینه صیقل نخورد و زنگار از آن برطرف نشود، این کار دشوار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: جهان ما و خودمان جایی است که خیالات و توهمات در آن جای دارند، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که از این مکان، چیزی واقعی و ماندگار مانند نام و ننگ به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: غرور او به ما یاد داد که وقتی ضعف و ناتوانی نشان میدهیم، زیبایی و جاذبهاش بیشتر نمایان میشود، مثل این که وقتی آتش به نیستان میافتد، نیها به یکباره حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر آزادی در این زندان ادامه داشته باشد، دل بیادعا که به خاطر سختیها خون میخورد، از هر چیز تنگی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: در هر کجا که جنون و وحشت من را فرا گیرد، به گونهای خاکی برمیافزايم که حتی از صد فرسنگ دورتر هم دیده شود.
هوش مصنوعی: جهان در حرکت است و انسان نمیتواند از قید سرنوشت و آنچه که در قدرت او نیست رهایی یابد، مگر اینکه تصورات و خیالاتی که در ذهن دارد از میان برود و دور شود.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در صدای بلند و هیاهوی این کوهها نمیتوان به راحتی سخن گفت و در واقع، این صدا گویا بر سرنوشت و حادثهای بزرگ که در آینده رخ خواهد داد، تاثیر دارد. به گونهای که حتی صداها و سنگها نیز از جا بلند میشوند و بر واقعیتها اثر میگذارند.
هوش مصنوعی: نگران نباش تا اینکه خجالت و سرافکندگیات کمتر شود، زیرا هر کسی اگر مدتی در یک جا باقی بماند، بالاخره با مشکل و ناراحتی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: به فریب آرامش و صلح اعتماد نکن، بیدل. وقتی که رگ گردن به نشانه عزم نبرد ورم کند، باید برای جنگ آماده باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا آن روز از آیینه دل زنگ برخیزد
که از پیش نظر گردون مینارنگ برخیزد
چراغ بیکسان از عالم بالا شود روشن
نظر بر ابر دارد لاله ای کز سنگ برخیزد
امید رحم با چندین گنه دارم زبیباکی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.