از چرخ نه هر ابله و نادانگله دارد
جای.گله این است که انسان گله دارد
اسباب بر آزادهدلان سخت حجابیست
نظاره ز جمعیّت مژگان گله دارد
زنجیر ز دیوانه ندید الفت آرام
از وحشت دل طره جانان گله دارد
بر وحشت اشکم تب وتاب مژهبار است
این موج ز پیچ و خم دامان گله دارد
اظهار عرق خجلت دیباچهٔ شرم است
مکتوب من از شوخی عنوانگله دارد
ترسم شود آزرده زتاب نگهگرم
رخسار تو کز سایهٔ مژگان گله دارد
از طاقت داغم جگر شعله کباب ست
از آبلهام خار مغیلانگله دارد
اشک تپش آهنگ جنونم چه توانکرد
آسودگی از خانه بهدوشان گله دارد
زنهار به خود نیز ترحم ننمایی
امروز در این انجمن احسان گله دارد
بیدل منم آن گوهر دریای تحمل
کز لنگر من شورش توفانگله دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق انسانی میپردازد و به نوعی از شکایت و گلهگذاری اشاره دارد. شاعر به این نکته اشاره میکند که گلهها غالباً از سوی انسانهاست و نه از طرف جانداران یا اشیا. او به زندگی و دنیا به عنوان محیطی مملو از حجاب و موانع مینگرد و بیان میکند که حتی زیباییها و عشق نیز میتوانند به دلایل مختلف منجر به غم و گله شوند. از جمله، او به اشک و درد عاطفی خود اشاره کرده و ابراز میکند که احساساتش به شدت تحت تأثیر عشق و آرزوها قرار دارد. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که به خود نیز نباید رحم کند، زیرا در این دنیای پیچیده، همه درگیر گلههای خود هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند از زندگی و تقدیرش انتقاد کند، زیرا این انتقاد از نادانی ریشه میگیرد. در حقیقت، این انسان است که احساس ناخرسندی و شکایت دارد.
هوش مصنوعی: آزادگان به خاطر وجود موانع، نمیتوانند به راحتی به زیباییهای اطرافشان توجه کنند و در دلشان از مشاهده جمعیتی نگران و ناراحتاند.
هوش مصنوعی: دیوانه در زنجیر عشق نمیتواند آرامش داشته باشد، زیرا قلبش از محبت و زیبایی معشوق پر از اضطراب و تنش است.
هوش مصنوعی: اشکهای من از شدت احساسات در حال تلاطم و ناآرامی هستند و این حالتی که دارم به خاطر پیچیدگی و زیبایی عشق و علاقهام است که دلم را به درد میآورد.
هوش مصنوعی: ابراز احساس شرمندگی، نشانهای از حیا و خجالت است، در حالی که نوشتههای من از سر شوخی و بازیگوشی، مضمونی از گلایه را به خود گرفتهاند.
هوش مصنوعی: میترسم که نگاه پرشوق من، سبب ناراحتی تو شود، چرا که شاید چشمانت از سایه مژگانش دلخور باشد.
هوش مصنوعی: من از شدت سوزش در دل و جانم به مانند آتش کباب میسوزم و دردی که به وجود آمده، مانند خارهای گیاه مغیلان است. این درد جانکاه از زخمهایی است که بر من نشسته و احساس نارضایتی و رنج را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اشک من نشانهای از دلسوختگی و دیوانگیام است و چه کسی میتواند آرامش را از دل کسانی که در رنج و درد سفر میکنند بگیرد؟
هوش مصنوعی: مراقب باش که امروز به خودت هم رحم نکنی؛ زیرا در این جمع، احسان و نیکی به دیگران مورد قضاوت قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: من بیدل هستم، همانند جواهری از دریا که توانایی تحمل درد و رنج را دارم. این در حالی است که از منبع وجودیام، ناآرامی و طغیان زندگی نشأت میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از گرمی اشکم صف مژگان گله دارد
زین آبله پا خارمغیلان گله دارد
بر در یتیم است صدف دامن مادر
یوسف عبث از تنگی زندان گله دارد
تاریک شود خانه آیینه ز جوهر
[...]
از پنبه اگر آتش سوزان گله دارد
دیوانه هم از خار بیابان گله دارد
در عالم آسودگی از خویش روانیم
موج گهر از چیدن دامان گله دارد
چون اشک عرقریز حجابم چه توان کرد
[...]
از عشق، تن سوخته جانان گله دارد
زین شعلهٔ بی باک، نیستان گله دارد
زندان شده مجنون مرا دامن صحرا
در سینه دل از تنگی میدان گله دارد
افزود غم عشق ز غمخواری ناصح
[...]
عمریست دلم از غم دوران گله دارد
آئینه ام از نقش پریشان گله دارد
ناموس کند شکوه بسی از من رسوا
زآلودگی ام پاکی دامان گله دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.