|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساس تنهایی و غم شاعری است که نمیخواهد رازهای قلبیاش را با دیگران در میان بگذارد. او احساس میکند اگر به دوستانش بگوید که در چه وضعیتی قرار دارد، آنها متوجه تنگدستیاش خواهند شد. شاعر میگوید که تلاش کرده مستقل و بینیاز باشد، اما این کار باعث شده که غمم بیشتر شود. او نیز از نگاه مثبت دیگران به خود شرمنده است و میگوید کسی از او جز با مدارا و نیکویی سخن نمیگوید. در پایان اشاره میکند که اگر حتی به دنبال مال میرفت، باز هم بسیاری از ثروتها به او ارائه میشد.
هوش مصنوعی: اگر من هیچوقت راز دلم را به دوستانم میگفتم، آنها از بیپناهی و تنهایی من آگاه میشدند.
هوش مصنوعی: من به خودکفایی و بینیازی رسیدم و دیگران نیز خود را بینیاز احساس کردند؛ وگرنه غم من بر غم دوستانم میافزود.
هوش مصنوعی: تو به خاطر آبرویم مرا حفظ کردی و هیچکس به جز با مهربانی از من سخن نگفت.
هوش مصنوعی: اگر توجهات را صرف پیدا کردن مال و ثروت کنی، من هم میتوانم ثروتهای زیادی بیابم، اما زمانی به من توجه کردی که رویت را به سمتم آوردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تو زانچه بگفتند بسی بهتر بودی
برجان و روان پدرانت بفزودی
چندانکه توانستی رحمت بنمودی
چندانکه توانستی ملکت بزدودی
گر خنده نبودی که لب یار نمودی
اسرار معما ز دهانش که گشودی
دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی
کز دیدهٔ مرغان حرم خواب ربودی
هر چشم زدن، دیدهٔ دریا نسبم را
غمهای تو از گریه سبکبار نمودی
غافل ز تو یک دم دل مشتاق نگردد
[...]
مشتاق بود گوش به رودی و سرودی
مطرب به نوا ساز بکن چنگی و رودی
در پرده عشاق مزن شور مخالف
آهنگ مؤالف زن و وزر است سرودی
شاید که برد ضرب اصولت به حجازم
[...]
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی و شنودی
ور باد نبودی که سرِ زلف ربودی
رخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.