گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

گفتند فروتن شو تا زر به کف آری

زرگرد شود چون که شود مرد فروتن

گفتم که فروتن نشود مرد جوانمرد

ننهد ز پی مال به بدنامی گردن

زان مال عزیز است کزان عزت زاید

عزت را با ذلت حاصل نکنم من

نزدیک فقیرانم خوشخوار چو حلوا

نزدیک امیرانم دشخوار چو آهن

گر دوست ندارند مرا دولتمندان

بهتر که تهیدستان دارندم دشمن

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۱۳۴ - عز من قنع به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

میلاو منی، ای فغ و استاد توام من

پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان

قطران تبریزی

ایکام دل دوست و بلای دل دشمن

روزه شد و دیمه شد و عید آمد و بهمن

رسم اندر پیغمبر و بهمن تو بجای آر

هم سیرت پیغمبر و هم سیرت بهمن

بر سیرت آن هستی و بر کرده او نیز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

راست کن طارم کاراسته شد گلشن

تازه کن جانها جانا به می روشن

بر جمال شه ساقی تو قدح ها ده

بر ثنای شه مطرب تو نواها زن

بازوی دولت و تاج شرف و ملت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

ای دولت کلی ز مکان تو ممکن

وی حکمت جز وی ز بیان تو مبین

با روی تو تابنده نه ماهست و نه خورشید

با خوی تو آزاد نه سروست و نه سوسن

از دست قضا گردن او شد چو گریبان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه