خیزید و به پای خم مستانه سر اندازید
وان راز نهانی را از پرده براندازند
این طرح کج گیتی شایان تماشا نیست
شایان تماشا را طرح دگر اندازید
ذوق بشریت را این عشق کهن گم کرد
عشقی نو و فکری نو اندر بشر اندازید
تا عشق دگرگونی پیدا شود اندر دل
آن زلف چلیپا را در یکدگر اندازید
تا یار کهرا خواهد تا عشق کهرا شاید
خود را و حریفان را اندر خطر اندازید
تا عامه شود بیدار تا خاصه شود هشیار
اسرار حقیقت را در رهگذر اندازید
تا حقطلبان گردند از دربدری آزاد
شیخان ریایی را از در بدر اندازید
این محنت بیدردی دردی دگرست آری
گر دست دهد خود را در دردسر اندازید
گر عقل زند لافی دشنام دهید او را
وانجا که جنون آید پیشش سپر اندازید
یک شعله برافروزید از آه دل سوزان
وانگه چو بهار آتش در خشک و تر اندازید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر از مخاطبان میخواهد که بیدار شوند و به عشق و رازهای نهانی زندگی توجه کنند. او به طرحی که دنیا را به هم ریخته اشاره میکند و خواستار تغییر در نگرش بشریت به عشق است. شاعر معتقد است که عشق تازهای لازم است تا دگرگونی در دلها ایجاد کند و افراد را از خواب غفلت بیدار کند. او به این نکته نیز اشاره میکند که باید تفاوتها را کنار گذاشت و به اتحاد و هشیاری جمعی رسید. در انتها، شاعر از قدرت عشق و جنون سخن میگوید و از مخاطبان میخواهد که با شور و اشتیاق عشق را در زندگیشان جاری کنند.
هوش مصنوعی: بیدار شوید و به نشانه شادی و مستی، سر خود را به طرف میخانه بیندازید و آن راز پنهانی را از پرده بیرون بیاورید.
هوش مصنوعی: جهان با همه پیچیدگیها و نواقصش جذابیت خاصی ندارد؛ برای دیدن چیزهای زیباتر و بهتر، باید به طرح و نقشه جدیدی فکر کرد.
هوش مصنوعی: عشق قدیمی باعث شده که شوق و سرزندگی انسانها کمرنگ شود، بنابراین باید عشقی تازه و اندیشهای نو در دل بشر ایجاد کنیم.
هوش مصنوعی: برای اینکه عشق در دل تغییر کند، باید آن زلف چلیپا را به هم بپیچند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر کس به دنبال کسی است که دوستش دارد و عشق ورزی میکند. در این میان، ممکن است خود را و رقبایش را به خطر بیندازد.
هوش مصنوعی: برای اینکه همه افراد بیدار و آگاه شوند، باید اسرار حقیقت را به شیوهای در دسترس قرار داد تا همگان بتوانند از آن بهرهبرداری کنند.
هوش مصنوعی: برای آزاد شدن حقطلبان از مشکلات و رنجها، باید ریاکاران را از میان برداشت و آنها را از در بیرون کرد.
هوش مصنوعی: این درد و رنجی که بیدرد است، نوع دیگری از درد است. اگر فرصتی پیش بیاید، خود را در مشکلات و دردها قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر عقل فخرفروشی کند، او را دشنام دهید، اما وقتی دیوانگی ظهور کند، در برابرش سپر بزنید.
هوش مصنوعی: شعلهای از درد و احساسات درونی خود بر افروزید و سپس مانند بهار، این آتش را در همه جا بپاشید تا زندگی را پر از شور و نشاط کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دلبر صنمی دارم شکر لب و مرمر بر
مرمر ز برش خیزد شکر ز لبش بارد
عنبر به خم زلفش عبهر به دل چشمش
خنجر سر مژگانش عرعر به قدش ماند
.......................................
[...]
دل عاشق خاص آمد ز اغیار نیندیشد
زری که خلاص آمد از نار نیندیشد
دل مرغ سرانداز است از دام نپرهیزد
آری دل گنج اندیش از مار نیندیشد
عیار دلی دارم بر تیغ نهاده سر
[...]
شمشیر به کف عمّر در قصد رسول آید
در دام خدا افتد وز بخت نظر یابد
گر در طلب اوئی ناگه به برت آید
ور گرد درش گردی او در به تو بگشاید
گر آینهٔ روشن اندر نظری آری
تمثال جمال او در آینه بنماید
آن به که تو عمر خود در عشق کنی صرفش
[...]
تا صوف مرقع یافت سنجاب بزیر خود
دیدیم که از شادی در پوست نمیگنجد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.