ترسم من از جهنم و آتشفشان او
وان مالک عذاب و عمودگران او
آن اژدهای اوکه دمش هست صد ذراع
وان آدمی که رفته میان دهان او
آن کرکسی که هست تنش همچوکوه قاف
بر شاخهٔ درخت جحیم آشیان او
آن رود آتشین که در او بگذرد سعیر
وآن مار هشتپا و نهنگ کلان او
آن آتشین درخت کز آتش دمیده است
وآن میوههای چون سر اهریمنان او
وان کاسهٔ شراب حمیمی که هرکه خورد
از ناف مشتعل شودش تا زبان او
آن گرز آتشین که فرود آید از هوا
بر مغز شخص عاصی و بر استخوان او
آن چاه ویل در طبقهٔ هفتمین که هست
تابوت دشمنان علی در میان او
آن عقربی که خلق گریزند سوی مار
از زخم نیش پر خطر جان ستان او
جان میدهد خدا به گنه کار هر دمی
تا هر دمی ازو بستانند جان او
از مو ضعیفتر بود از تیغ تیزتر
آن پل که دادهاند به دوزخ نشان او
جز چندتن ز ما علما جمله کاینات
-ال- غرق لجهٔ آتشفشان او
جز شیعه هرکه هست به عالم خداپرست
در دوزخ است روز قیامت مکان او
وزشیعه نیزهرکه فکل بست و شیک شد
سوزد به نار، هیکل چون پرنیان او
وانکس که با عمامهٔ سر موی سرگذاشت
مندیل اوست سوی درک ریسمان او
وانکس که کرد کار ادارات دولتی
سوزد به پشت میز جهنم روان او
وانکس که شد وکیل وز مشروطه حرف زد
دوزخ بود به روز جزا پارلمان او
وانکس که روزنامهنویس است چیز فهم
آتش فتد به دفتر و کلک و بنان او
وان عالمی که کرد به مشروطه خدمتی
سوزد به حشر جان و تن ناتوان او
وان تاجری که رد مظالم به ما نداد
مسکن کند به قعر سقر کاروان او
وان کاسب فضول که پالان او کج است
فردا کشند سوی جهنم عنان او
مشکل به جز من و تو به روز جزا کسی
زان گود آتشین بجهد مادیان او
تنها برای ما و تو یزدان درست کرد
خلد برین وآن چمن بی کران او
موقوفهٔ بهشت برین را به نام ما
بنموده وقف واقف جنت مکان او
آن باغهای پرگل و انهار پر شراب
وان قصرهای عالی و آب روان او
آن خانههای خلوت و غلمان و حور عین
وان قابهای پر ز پلو زعفران او
القصه کار دنیی و عقبی به کام ماست
بدبخت آن که خوب نشد امتحان او
فردا من و جناب تو و جوی انگبین
وان کوثری که جفت زنم در میان او
باشد یقین ما که به دوزخ رود بهار
زیرا به حق ما و تو بد شد گمان او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به ترس و وحشت از جهنم و عذابهای آن اشاره میکند. او تصویرهایی از عذابهایی چون آتش، اژدها، مار، و درختهای آتشین را توصیف میکند و میگوید که این عذابها برای گناهکاران و ستمگران آماده شده است. همچنین تأکید میشود که افرادی که در دنیا ظلم کردهاند، مانند وکلا و روزنامهنگاران، در روز قیامت نیز به عذاب گرفتار میشوند. در مقابل، بهشت و نعمتهای آن به عنوان پاداش برای گروهی خاص به تصویر کشیده شده است و این امر نشاندهندهی تقابل بین نیکوکاران و بدکاران است. در نهایت، گوینده بر این نکته تأکید میکند که سرنوشت آدمها بستگی به اعمال و نیتهایشان دارد.
هوش مصنوعی: من از جهنم و آتشفشان ترس دارم و همچنین از کسی که صاحب عذاب و نگهبانان اوست.
هوش مصنوعی: اژدهایی که دمی به طول صد ذراع دارد، و انسانی که درون دهان او گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: این کرکس که بدنش مانند کوه قاف است، بر شاخه درخت جحیم آشیانه دارد.
هوش مصنوعی: رود آتشینی که از آن عبور میکند، آتشسوزی و هیاهو بهوجود میآورد و آن مار هشتپا و نهنگ بزرگ نیز در عمق آن وجود دارند.
هوش مصنوعی: این درخت آتشین که از آتش زاده شده، میوههایی دارد که مانند سر شیاطین هستند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شراب گرم و دلنشینی میپردازد که اگر کسی آن را بنوشد، عشق و اشتیاق در دلش شعلهور میشود و به ویژه بر سخن و گفتار او تاثیر میگذارد. به عبارت دیگر، این شراب نه تنها مینوشندگان را خوشحال میکند، بلکه موجب بیدار شدن احساسات عمیق و اشتیاق در آنها میشود.
هوش مصنوعی: آن چکش آتشینی که از آسمان بر سر فردی نافرمان و بر استخوانهای او فرود میآید.
هوش مصنوعی: در طبقهٔ هفتم زمین، چاهی وجود دارد که تابوت دشمنان علی در آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: آن عقربی که مردم از او فراری هستند، همانند مار زهرآگینی است که با نیش خطرناک خود جان مردم را میگیرد.
هوش مصنوعی: خدا هر لحظه به گناهکار جان میدهد، تا اینکه در هر لحظه جان او را بگیرند.
هوش مصنوعی: اگرچه آن پل نسبت به مو ضعیفتر است، اما تیزتر از تیغ است و به دوزخ علامت میدهد.
هوش مصنوعی: تنها چند نفر از ما عالمان هستند و بقیه جهان در لابهلای دریاچه آتشفشان او غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: جز شیعه هر کس در دنیا به خدا ایمان داشته باشد، در روز قیامت در جهنم خواهد بود و مکان او آنجا خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از میان شیعه، خود را به تجمل و زرق و برق بیفکند، در آتش هوس و دنیا سوزانده میشود، حتی اگر ظاهرش مانند پارچه نازک و زیبا باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به تمثیل شخصی اشاره دارد که به خاطر مقام و ظاهر خود (عمامه بر سر) خود را معتبر و محترم میداند، اما در واقعیت تنها به خاطر تزیینات و ظواهر است که در نظر دیگران ارزشمند به نظر میرسد. در حقیقت، آن شخص به دلیل آن ظواهر و زرق و برقها به یک نوع وابستگی و محدودیت دچار شده است.
هوش مصنوعی: کسی که در انجام کارهای دولتی خساست و بینظمی کند، در زندگیاش عذاب و سختی خواهد دید.
هوش مصنوعی: این بیت به انتقاد از وکیلی میپردازد که پس از مشروطهخواهی سخن میگوید. این شخص در روز حساب و در روز جزا، نتیجه کارهای خود را در برابر عدالت خواهد دید. به نوعی، نشان دهنده عواقب عملکردهای او در پارلمان است که به مثابه جهنم و عذاب در روز حساب خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که روزنامه مینویسد و در کارش آگاه است، اگر به مشکلی برخورد کند و کارش به مشکل بیفتد، به سرنوشتش دچار دردسر خواهد شد.
هوش مصنوعی: عالمی که در راه مشروطه تلاش کرد، در روز قیامت روح و جسم ناتوانش در آتش سوزانیده خواهد شد.
هوش مصنوعی: آن تاجری که حق دیگران را پرداخت نکرد، در عذاب سختی به سر خواهد برد و کاروان او در عذاب خواهد بود.
هوش مصنوعی: کاسب حریص و بیفکر که بارش درست بسته نشده، فردا او را به جهنم خواهند برد.
هوش مصنوعی: فقط من و تو در روز قیامت با مشکل مواجه خواهیم شد و هیچ کس دیگری نمیتواند از آن آتش وحشتناک نجات پیدا کند.
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر ما و تو، بهشت را آفرید و این باغ وسیع را خلق کرد.
هوش مصنوعی: بهشت عالی را به خاطر ما وقف کردهاند و آن را به نام ما اختصاص دادهاند. کسی که این کار را کرده، مکان او در بهشت است.
هوش مصنوعی: باغهای پر از گل و نهرهای پر از شراب و آن کاخهای باشکوه و آبهای روان، همه نشاندهنده زیبایی و نعمتهای فراوان هستند.
هوش مصنوعی: این خانههای آرام و پر از زیبایی، همراه با جوانان نیکو صورت و زنان بهشتی، مثل ظرفهایی پر از برنج زعفرانی هستند.
هوش مصنوعی: به هر حال، نتیجه کارهای دنیوی و آخرتی به نفع ماست، اما آن کسی که در امتحان زندگی موفق نشود، بدبخت است.
هوش مصنوعی: فردا من و تو و جوی شیرین و خوشگوار خواهیم بود و همچنین چون پرندهای که در کنار آب به همسرش نزدیک میشود، در کنار هم خواهیم بود.
هوش مصنوعی: به یقین ما این است که بهار به دوزخ خواهد رفت، زیرا بر اساس حقیقت، باور او درباره ما و تو نادرست شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوران ملک ظالم و فرمان قاطعش
چندان روان بود که برآید روان او
هرگز کسی که خانه مردم خراب کرد
آباد بعد از آن نبود خاندان او
بنگر بدان دو ابروی همچون کمان او
وآن غمزهٔ چو تیر و رخ مهربان او
انگشت میگزد به تحیر کمان چرخ
ز انگشت رنگ داده و انگشتوان او
گر جان من طلب کند، از وی دریغ نیست
[...]
کو خسروی که بود جهان در امان او
پیوسته بود جان جهانی به جان او
کو صفدری که روز دغا خصم شوم پی
میجست همچو تیر ز دست و کمان او
کو آن عنان گرای که کوه گران رکاب
[...]
آتش به عالمی زد و آسود جان او
بس دور بود این ز دل مهربان او
نقاش تاکشد اثر ناتوان او
بندد قلم ز سایهٔ موی میان او
از بحر عشق رخت سلامتکه میبرد
کشتی شکستن است دلیل کران او
حزنی در ین بساط تحیر نیافتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.