اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار
به خاطرت نرسد از من شکسته غبار
به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا
من از شنیدن آن، گشتهام ز خود بیزار
که بنده را به کسان کردهای شها! نسبت
که از تصور ایشان مرا بود صد عار
شها! شکایت، خود نیست گرچه از آداب
ولی به وقت ضرورت، روا بود اظهار
رواست گر من از این غصه خون بگریم، خون
سزاست گر من از این غصه، زار گریم، زار
بپرس قدر مرا، گرچه خوب میدانی
که من گلم، گل؛ خارند این جماعت، خار
من آن یگانهٔ دهرم که وصف فضل مرا
نوشته منشی قدرت، به هر در و دیوار
به هر دیار که آیی، حکایتی شنوی
به هر کجا که روی، ذکر من بود در کار
تو قدر من نشناسی، مرا به کم مفروش
بهائیم من و باشد بهای من بسیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زمانه و مشکلاتی که به او تحمیل شده گلهمند است. او احساس میکند که به خاطر اجرای عدالت و شرافتش، مورد بیمحلی قرار گرفته و نسبت به کسانی که به او ارتباط دارند، شرمسار است. شاعر به باد صبا میگوید که سخنی شنیده که او را از خود بیزار کرده است. او همچنین به این نکته اشاره میکند که در مواقعی انسان حق دارد از درد و غم خود شکایت کند. شاعر بر این باور است که اگر از غم گریه کند، حق دارد، زیرا او انسانی ارزشمند است که ویژگیهایش در هر جا ذکر میشود. او از دیگران میخواهد که قدر او را بشناسند و او را به بها و ارزش واقعیاش بشناسند.
هوش مصنوعی: اگر من از زمانهٔ نامهربان شکایت کنم، به خاطر تو هیچ اتفاقی برای من نخواهد افتاد و تو هم به یاد من نخواهی افتاد.
هوش مصنوعی: دیشب نسیم صبحگاهی از جایی سخنی به گوش من رساند و من از شنیدنش به شدت از خودم ناراضی شدم.
هوش مصنوعی: ای پادشاه! تو مرا به جمعی از افراد معرفی کردهای، اما از تصور وجود آنها برای من خجالتآور است.
هوش مصنوعی: ای محبوب! هر چند شکایت به خودی خود خوب نیست و جزء آداب نیست، اما در شرایط ضروری، بیان آن جایز است.
هوش مصنوعی: اگر من از این اندوه و غم گریه کنم، این کار جایز است و طبیعی است. و اگر بخواهم به شدت و غمگینی فریاد بزنم و زار بزنم، این نیز حق من است.
هوش مصنوعی: بپرس از من چقدر ارزش دارم، هرچند که خودت میدانی من مثل گل هستم؛ اما این گروه دور و برم مانند خار هستند.
هوش مصنوعی: من تنها کسی هستم که ویژگیهای نیکوییام به دست نویسندهای از قدرت، بر روی هر دیوار و مکانی نوشته شده است.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، داستانهایی را خواهید شنید و در هر مکانی که بروی، نام من در آنجا وجود دارد و ذکر من به میان میآید.
هوش مصنوعی: تو ارزش واقعی من را درک نمیکنی و نباید بهای من را به چیزهای ناچیز تقلیل دهی؛ چرا که ارزش من بسیار بیشتر از اینهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.