باز بر طرف مه از غالیه طغرا دیدم
زبرصفحۀ جان خط معما دیدم
تا بر اطراف سمن گشت محقق خط او
بندۀ عارض او روح معلا دیدم
دل من خستۀ خرماست ، که در اول کار
خار بیداد ندیدم ، همه خرما دیدم
دیده را ابر صفت کرد کنار دریا
تا بر اطراف گلش عنبر سارا دیدم
چرخ زنار شب و روز کمر ساخته را
بندۀ آن سر زلف چو چلیپا دیدم
بدو دم جان ز من رفته بمن باز آورد
تا در آب خضرش باد مسیحا دیدم
مگر آن حور صفت چون پری آمد ؟ کورا
بدر آصف خان قدر جم آسا دیدم
میر میران ، که فلک را ز مجره شب و روز
کمر طاعت او بسته چو جوزا دیدم
گوهر افسر اقبال که بر افعالش
چرخ را شیفته چون سعد بر اسما دیدم
پیش نطق و سخن در صفتش لؤلؤ را
حلقه در گوش پی کنیت لا لا دیدم
مدتی آرزویم بود که آن در گه چیست ؟
شکر حق را که رسیدم بدرش تا دیدم
کوه سنگین دل خارا سلب سر کش را
دی ز فیض کرمش کسوت دیبا دیدم
همتش را که جهان خواند مطرا زوسن
دوش آتش زده در عود مطرا دیدم
بخدایی که ز حکمش ز شب سودایی
در کواکب همه آثار ز صفرا دیدم
آیت معرفتش بر دل سوزان خواندم
کله مغفرتش بر سر دروا دیدم
خلعت موهبتش در بر جان پوشیدم
گوشۀ مملکتش عرصۀ دنیا دیدم
صفت حمدش در قبۀ چرخ افگندم
آتش شوقش در سینۀ خارا دیدم
که اگر بر همه انواع هنر ذات ورا
در جهان مثل شنیدم ز کسی ،یا دیدم
ای بزرگی،که در آینۀ رایت امروز
بنخستین نظری چهرۀ فردا دیدم
چرخ عالی را از قدر تو پنهان دیدم
خرد پنهان در طبع تو پیدا دیدم
بر در طور تجلی تو هر مادح را
بو علی مثل پی کنیت سینا دیدم
چرخ یک روز سوی در گه تو بگرایید
با قضا گفت که : آن یک هنرت را دیدم
غم و رنجم چو ثناهای تو روز افزون باد
گر ثناهای ترا مقطع و مبدا دیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیباییهایی است که شاعر در دنیای عشق و عرفان تجربه کرده است. او در ابتدا به دیدن نشانهها و معانی عمیق از طرف محبوبش اشاره میکند و سپس احساسات درونیاش را نسبت به زندگی و عشق بیان میکند. شاعر به سمن و گل، زیباییهای طبیعت، و جلوههای مختلف عشق و عواطفش میپردازد و حوادثی را که در زندگیاش رخ داده، به تصویر میکشد. در نهایت، او به تقدیر و بزرگی معشوق اشاره میکند و میگوید که تمام زیباییها و هنری که در دنیا وجود دارد، به خاطر وجود اوست. به طور کلی، این شعر، ترکیبی از عشق، زیبایی و معرفت است که در قالب تصاویری زیبا و شاعرانه ارائه شده.
هوش مصنوعی: به تازگی نگاهی به زیباییهای عالم انداختم و بر سر زینتهای زندگی، نشانهای از راز و معما را در صفحه دل خود یافتم.
هوش مصنوعی: به شکل زیبا و دلنشینی به دور گل سمن نگاه کردم. در این منظره، من جز چهرهی زیبای او، هیچ چیز دیگری نمیدیدم.
هوش مصنوعی: دل من مانند درخت خرماست که در آغاز نتوانسته خارهای تلخ و ناگوار زندگی را ببیند و فقط به میوههای شیرین و لذیذ فکر کرده است.
هوش مصنوعی: چشمم مانند ابری شده و کنار دریا ایستادهام تا اطراف گلش را ببینم که بوی عطر خوش مانند عنبر دارد.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویر ذهنی خود از زندگی و زمان اشاره میکند. او به چرخش دائمی روز و شب و همچنین بندگی در برابر زیبایی و عشق اشاره دارد. هنگامی که او سر زلفی را میبیند، احساس میکند که در برابر آن زیبایی و جذابیت، کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته است. این احساس به نوعی گواهی بر قدرت تأثیرگذاری عشق و زیبایی بر زندگی انسان است.
هوش مصنوعی: به او بگو که جانم از دلم رفته و به من بازگرداند، تا در آب خضر، نسیم حیاتبخش را احساس کنم.
هوش مصنوعی: آیا آن عورت زیبا مثل پری به من رسید؟ کسی را که مانند آصف خان، دارای مقام و ارزش جمشید است، مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: میر میران، که به گردشی منظم در آسمان، شب و روز را تحت کنترل دارد و مانند دو ستاره، با نظم خاصی حرکت میکند، در اینجا به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: من درخشش و جواهری را که به سرنوشت او تعلق دارد، مشاهده کردم؛ همانطور که ستاره سعد به نامها و مقامها جذابیت دارد و گردش آسمان را مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: در وصف او، سخن و گفتهاش مثل مروارید میدرخشد. من مرغوبیت و زیبایی او را در گوش خود حس کردم و او را به زیبایی مروارید تشبیه کردم.
هوش مصنوعی: مدتی در پی این بودم که بدانم آن درگاه چیست. خوشحالم که به لطف خدا به آنجا رسیدم و وقتی به آنجا نگریستم، متوجه شدم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف زیبایی و عظمت کوه میپردازد که به رغم سختی و سنگینیاش، از دعا و فیض الهی برخوردار است. او مانند یک پارچه نرم و زیبا، جلوهای خاص از خود نشان میدهد. این تصویر بیانگر قدرت و لطافت ذات الهی است که حتی در سختترین مخلوقات نیز میتواند زیبایی و نرمی ساطع کند.
هوش مصنوعی: آن کسی که ارادهاش را به جهانیان نشان داد و در شب گذشته آتش عشق را در عود وجودش شعلهور کرد، او را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: به خدایی که بر اساس فرمانش، در شبهای خیالی، در ستارهها نشانههایی از زردی و تاثیرات آن را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: دلیل شناخت او را بر دل مشتاق خواندم و در کنار دروازه، نشانهی آمرزشش را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: اکثر زندگیام را در سایه لطف و بخشش او سپری کردهام و در دنیای خود، جلوههای زیبای وجود او را مشاهده کردهام.
هوش مصنوعی: خود را به ستایش و تحسین او در آسمان و عالم نصب کردهام و شوق و اشتیاق او را در دل سخت و بیاحساس خود احساس کردم.
هوش مصنوعی: اگر از کسی در دنیا درباره تمامی انواع هنرها چیزی شنیده یا دیده باشم، باید ذات او را مثل شن بشناسم.
هوش مصنوعی: ای بزرگ، امروز برای اولین بار در آینهی علم و دانش خود، چهرهی آینده را دیدم.
هوش مصنوعی: در گردش خونساخت زندگی، ارزش و مرتبهات را نادیده انگاشتم و در ذات تو، درونیات و ذاتی با ارزش را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: در کنار چشم انداز زیبای تجلی تو، هر ستایشگری را دیدم که مانند موسی، در کوه طور، با عشق و شوق تو را میستاید.
هوش مصنوعی: یک روز سرنوشت به سمت درگاه تو متوجه شد و به من گفت که من آن یکی هنر تو را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: غم و رنج من به اندازهی ستایشهای تو روز به روز بیشتر شود؛ زیرا اگر ستایشهایت را به عنوان آغاز و پایان ببینم، این وضعیت ادامه خواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم
نوعروسان فلک را به تماشا دیدم
رانده بودم همه شب گرد زوایای فلک
ماه را در فلک عقد ثریا دیدم
بود آوردۀ غواص شب از قلزم غیب
[...]
چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم
روز نوروز و شب قدر به یکجا دیدم
در بهشت رخ تو بر طرف آب حیات
جان صاحبنظران را به تماشا دیدم
مه به روی تو چه ماند که به جای کلفش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.