دو نگاهی که کردمت همه عمر
نرود تا قیامت از یادم
نگه اولین، که دل بردی؛
نگه آخرین، که جان دادم!
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
دو نگاهی که کردمت همه عمر
نرود تا قیامت از یادم
نگه اولین، که دل بردی؛
نگه آخرین، که جان دادم!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به یاد دو نگاه مهم در زندگی معشوق میپردازد. نگاه اول که باعث شیفتگی و دلبستگی شاعر شده و نگاه آخر که با جدایی و مرگ عواطف او همراه است. شاعر تأکید میکند که این دو نگاه هرگز از یادش نخواهد رفت و تأثیر عمیقی بر زندگیاش گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: هر دو نگاهی که به تو کردم، در تمام عمرم فراموش نخواهد شد و تا ابد در یادم میماند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در نگاه اول، تو توجه و محبت من را جلب کردی و در پایان هم هیچ چیز از جانم برایت باقی نماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
او به من شاد و من بدو شادم
او چنین باد و من چنین بادم
در این گنجنامه بگشادم
وین سخن را اساس بنهادم
بخدائی که فیض رحمت او
کرد از بند حرص آزادم
که من از خدمت چو تو مخدوم
تا به ناکام دور افتادم
نه دو دیده بخواب دربستم
[...]
چون یکی لحظه مهلتش دادم
گفت بگشای دیده بگشادم
بعد ازین کهت زر و درم دادم
هیچ کس را ز خانهات گادم؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.