گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت
شاید که گامی از پی نعش خود آرمت
گر کشته رشکم، امشب از آن کو نمی روم
کز دل نیایدم برقیبان گذارمت
هر حرف گفتمت، ز رقیبان شنفتم آه؛
نامحرمی و، محرم خود میشمارمت!
تیغم زنی و، دم نزنم؛ آه چون کنم؟!
دانم که دشمن منی و دوست دارمت!
آذر ز حیله یار بدل بردن آمده است
امشب بپاسبانی دل می گمارمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به عشق و دلدادگی دارد، جایی که شاعر با حالتی مظلومانه و دردمند دربارهى عشق خود سخن میگوید. او از احساسات متناقضی صحبت میکند که نسبت به معشوق دارد و به نحوی تسلیم و در عین حال غمگین است. شاعر میگوید اگرچه آسیب میبیند و در عذاب است، اما هنوز به معشوق وابسته است و حتی از رقیبانش به او توجه و محبت میکند. در نهایت، احساس میکند که باید از دلش به خاطر معشوق محافظت کند و در برابر خطرات ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: بگذار دستت را بگیرم و جانم را در راهت فدای تو کنم، شاید بتوانم گامی در مسیر زندگیم به سوی تو بردارم.
هوش مصنوعی: اگر عشق و حسادت مرا نابود کند، از این کوچه نمیروم، چون نمیتوانم از دل خود بر دوستانم بگذرم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تو گفتم، از رقبای خود شنیدم که برایم دردناک است؛ خود را نامحرم میدانم، ولی تو را محرم خود میشمارم.
هوش مصنوعی: تو چنان ضربهای به من میزنی که من حتی کلمهای نمیتوانم بگویم؛ حالا من چه کار کنم؟ میدانم که تو دشمن منی، اما با این حال تو را دوست دارم!
هوش مصنوعی: امشب آذر به خاطر نیرنگ یار آمده تا دل را محافظت کند، پس برای این کار تو را به خدمت میگمارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامنِ کفن نکشم زیرِ پایِ خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محرابِ ابرویت بنما تا سحرگهی
[...]
رفتی اگرچه از بر من کی گذارمت
تا بازت آورد به خدا میسپارمت
کارم چو از ازل به تو افتاده تا ابد
گر صد رهم گذاری و من کی گذارمت
دامان تست و دست من ار افکنی سرم
[...]
ای دل طمع مدار که بی غم گذارمت
وین هم قبول کن که به جان دوست دارمت
تاراج عافیت نبود کار دوستان
وبن هم ز دوستی است که دشمن شمارمت
صد ره شکسته ای دلم از جور، هیچ گاه
[...]
ای گل دگر ز دست کجا می گذارمت
نتوان فریب داد مرا، خوب دارمت
از تو ندیده ام به جهان بی وفاتری
باور مکن گر اهل وفا میشمارمت
در روزگار نیست مرا چون تو دشمنی
[...]
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.