چون دلبر من سبز خط و پسته دهان است
دل بر خط حکمش چو قلم بسته میان است
سرسبزی خطش همه سرسبزی خلق است
شور لب لعلش همه شیرینی جان است
نقاش که بنگاشت رخ او به تعجب
از غایت حسن رخش انگشت گزان است
جانا نبرم جان ز تو زیرا که تو ترکی
وابروی تو در تیز زدن سخت کمان است
از غالیه دانت شکری نیست امیدم
کان خال سیه مشرف آن غالیه دان است
از بس دل پرتاب که زلف تو ربوده است
زلف تو چنین تافته پیوسته از آن است
قربان کندم چشم تو از تیر که پیوست
خون ریختن و تیر از آن کیش روان است
خورشید که رویش به جهان پشت سپاه است
بر پشتی روی تو دل افروز جهان است
تا روی دلفروز تو عطار بدیده است
حقا که چنان کش دل و جان خواست چنان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف محبوبی با زیباییهای بینظیر و ویژگیهای خاصش سروده شده است. شاعر به رنگ سبز خط و پستهگونه لبهای محبوب اشاره میکند و از تاثیری که این زیباییها بر دل او دارند، سخن میگوید. محبوب به گونهای توصیف شده که حتی نقاشان نیز از زیبایی او شگفتزده میشوند. شاعر از علاقهاش به محبوب و وابستگی عاطفیاش سخن گفته و عشق را همانند تیر شوق و درد توصیف میکند. همچنین به تأثیر مثبت چهره محبوب بر دیگران اشاره میشود و به زیباییهای او که دلها را میرباید، پرداخته میشود. در کل، شعر تجلیلی از زیبایی عشق و محبوب است.
هوش مصنوعی: دلبری که من دوستش دارم، رنگ چهرهاش سبز و لبهایش شبیه به پسته است. من هم مانند قلمی که بر کاغذ نوشته میشود، دل خود را بر روی خطوط زیبای او میگذارم.
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت خط او نشاندهندهی زیبایی و شادابی مردم است و خوشگلی لبهای او مانند شهدی است که جان را شیرین میکند.
هوش مصنوعی: نقاشی که چهره او را نقاشی کرده، از زیبایی بینظیرش شگفتزده شده و حتی به جای قلم، انگشتانش را به دندان گرفته است.
هوش مصنوعی: عزیزم، جانم را از تو نمیبرم چون تو با ابروهایت به اندازه کمان تیز هستی.
هوش مصنوعی: شکری در مورد کسی ندارم که در آرزوهایم امید به آن خال سیاه دارم، زیرا آن خال سیاه خود در مقام بالایی است.
هوش مصنوعی: دل من آنقدر در اسارت زلف توست که همیشه به خاطر آن در عذاب و پریشانی قرار دارد. زلف تو به قدری جذاب و فریبنده است که تمام احساساتم را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: چشمان تو برای من آنقدر عزیز است که میتوانم برایشان قربانی شوم، زیرا تیر چشم تو باعث جاری شدن خون و رنج میشود و این حالت به گونهای است که هیچ چیز نمیتواند آن را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: خورشید که همیشه به دنیا نور میافشاند و قدرتش را نشان میدهد، عشق و زیباییاش به تو همانند روشنایی روز است و دلهای مردم را شاد میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جمال دلربای تو را عطار دیده، به واقع، چنان دل و جان خواسته که در زندگی همین گونه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا هست جهان دولت سلطان جهان است
وز دولت او امن زمین است و زمان است
عدلش سبب ایمنی خُرد و بزرگ است
جودش سبب زندگی پیر و جوان است
از دولت او در همه آفاق دلیل است
[...]
آنی که به تو دیده دولت نگران است
ذات تو پسندیده سلطان جهان است
هستی تو جهان را به کفایت چو عطارد
شاید که ترا مرکز معمور نشان است
کز سنبله مخصوص شرف گشت عطارد
[...]
خاصیت عشقت که برون از دو جهان است
آن است که هرچیز که گویند نه آن است
برتر ز صفات خرد و دانش و عقل است
بیرون ز ضمیر دل و اندیشهٔ جان است
بینندهٔ انوار تو بس دوخته چشم است
[...]
گر پردۀ هستیت بسوزی به ریاضت
بیرون شوی زین ورطه که این خلق در آن است
پنهان شوی از خویش و ز کونین بیکبار
بر دیدۀ تو این سر آنگه بعیان است
این عالم نفی است، در اثبات توان دید
[...]
در شهر بگویید چه فریاد و فغان است
آن سرو مگر باز به بازار روان است
قومی بدویدند به نظاره رویش
وان را که قدم سست شد از پی نگران است
در هر قدمش از همه فریاد برآمد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.