هر روز ز دلتنگی جایی دگرم بینی
هر لحظه ز بی صبری شوریده ترم بینی
در عشق چنان دلبر جان بر لب و لب برهم
گه نعرهزنم یابی گه جامهدرم بینی
در دایرهٔ گردون گر در نگری در من
چون دایرهای گردان بی پای و سرم بینی
چندان که درین دریا میجویم و میپویم
از آتش دل هر دم لبخشکترم بینی
از بسکه به سرگشتم چون چرخ فلک بر سر
چون چرخ فلک دایم زیر و زبرم بینی
در ره گذرت جانا با خاک شدم یکسان
تا بو که برون آیی بر رهگذرم بینی
بر خاک درت زانم تا گر ز سر خشمی
بر بنده بدر آیی بر خاک درم بینی
نی نی که نمیخواهم کز من اثری ماند
آن به که درین وادی رفته اثرم بینی
تا در ره تو مویی هستیم بود باقی
صد پرده از آن مویی پیش نظرم بینی
چون شمع سحرگاهی میسوزم و میگریم
چون صبح برآ آخر تا یک سحرم بینی
در ماتم هجر تو از بس که کنم نوحه
زیر بن هر مویی صد نوحه گرم بینی
گر آب خورم روزی صد کوزه بگریم خون
گر قوت خورم یک شب خون جگرم بینی
خاک است مرا بستر خشت است مرا بالین
ور هیچ نخفتم من خوابی دگرم بینی
خون جگر عطار خورد این تن و خفت ای جان
برخیز و بیا آخر تا خواب و خورم بینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دلتنگی و بیتابی خود سخن میگوید و بیان میکند که هر روز در حالی که در عشق غرق است، دچار تغییر و آشفتگی است. او به تصویر کشیده است که همچون دایرهای بیپایان و سر، در درون خود در حال چرخش و جستجو است. شاعر به معشوق خود اشاره میکند و از آنجا که در مسیر او قرار دارد، خود را مانند خاکی بیارزش میداند که منتظر حضور اوست. او به شدت از هجر و جدایی رنج میبرد و حتی هنگام خوردن آب و غذا نیز گریه میکند. در نهایت به خواب و بیداری اشاره میکند و از معشوق درخواست میکند که به او توجه کند تا آرامشی یابد.
هوش مصنوعی: هر روز به خاطر دلتنگی حال و هوای تازهای دارم و در هر لحظه از بیتابیام بیشتر دیوانه میشوم.
هوش مصنوعی: در عشق، گاهی به شدت عاشق میشوم تا جایی که جانم در خطر است و دیگر نمیتوانم خودم را کنترل کنم. در این لحظات، ممکن است صدای ناله و فریاد من را بشنوید و در مواقع دیگر، ممکن است مرا در حالتی دیگر ببینید که روح و وجودم متلاشی شده است.
هوش مصنوعی: اگر در گردونهٔ جهان نگاهی بیندازی، مرا چون دایرهای میبینی که نه آغاز دارد و نه پایان.
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر در این دریا جستجو میکنم و تلاش میکنم، از آتش درونم هر لحظه لبهایم خشکتر میشود.
هوش مصنوعی: به دلیل سرگردانی و ناآرامیام، مانند چرخ فلک که پیوسته در حال چرخش و تغییر است، میتوانی همواره تغییرات و ناپایداریهای من را مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، ای محبوب، من به قدری به خاک نزدیک شدم که انگار با آن یکی شدهام، تا وقتی که تو از راه میگذری، مرا در حالت خاکیام ببینی.
هوش مصنوعی: من بر زمین درِ تو نشستهام تا اگر از خشم بر من بگذری، بتوانی من را بر زمین درِ خود ببینی.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم که از من نشانهای باقی بماند، زیرا بهتر است که در این راه، نشانهام را مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در مسیر تو ذرهای از وجودمان باقی است، هر چه پرده و حجاب بین ما باشد، تو میتوانی آن را به وضوح ببینی.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی در صبح زود میسوزم و اشک میریزم. امیدوارم که تا آن هنگام، تو هم بیدار شوی و من را ببینی.
هوش مصنوعی: در غم و اندوه دوری تو، آن قدر برایت ناله و نوحه میکنم که هر موی من خود به تنهایی صد نوحه داغ و سوزان را به صدا درمیآورد.
هوش مصنوعی: اگر در روز صد کوزه آب بنوشم، از شدت اندوه اشک میریزم. و اگر یک شب از غذا بخورم، خون جگرم را میبینی.
هوش مصنوعی: من بر روی خاک خوابیدهام و بر روی خشت سر میگذارم. اگر هیچگاه خوابم نبرد، تو میبینی که خواب دیگری برایم آمده است.
هوش مصنوعی: عطار در این بیت از سختیها و دردهایی که کشیده صحبت میکند و به روح خود میگوید که برخیزد و بیاید تا حقیقت و واقعیت را ببیند و از خواب و خوابآلودگی بیرون بیاید. او از جان خود دعوت میکند تا به زندگی واقعی و بیداری توجه کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.