گر یار چنین سرکش و عیار نبودی
حال من بیچاره چنین زار نبودی
گر عشق بتان خنجر هجران نکشیدی
در روی زمین خوشتر ازین کار نبودی
از شادی من خلق جهان شاد شدندی
گر بر دل من بار غم یار نبودی
از بادهٔ من خلق جهان مست بدندی
در روی زمین یک تن هشیار نبودی
گر یار گذر بر سر بازار نکردی
هنگامهٔ ما بر سر بازار نبودی
هر زاهد خشکی نفس از عشق زدندی
گر یار چنین سرکش و خونخوار نبودی
زلف تو اگر دعوت کفار نکردی
امروز کس لایق زنار نبودی
گر یار نمودی رخ خود را به همه خلق
اندر دو جهان همدم عطار نبودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وسعت عشق و درد ناشی از جدایی میپردازد. شاعر به معشوق خود اشاره میکند و میگوید اگر او اینگونه سرکش و سختدل نبود، حالش به این زاری نمیافتاد. او تأکید میکند که اگر عشق و هجران نبود، شادی و خوشی در دنیا معنا نداشت. همچنین، شاعر بیان میکند که اگر معشوقش به بازار نمیگذشت، حال و هوای آنجا اینطور نبود و هر زاهد و عابدی نیز تحت تأثیر عشق قرار نمیگرفت. در نهایت، او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دنیا سخن میگوید و تأکید میکند که اگر معشوق خود را به نمایش نمیگذاشت، هیچکس قابل مقایسه با او نبود.
هوش مصنوعی: اگر محبوب من اینقدر سرکش و بیتاب نبود، حال و روز من اینقدر زار و miserable نمیبود.
هوش مصنوعی: اگر عشق معشوقان درد جدایی را تحمل نمیکرد، در روی زمین کار بهتری از این وجود نداشت.
هوش مصنوعی: اگر غم یار بر دل من نبود، میتوانستم به قدری شاد باشم که همه مردم جهان نیز از شادی من شاد شوند.
هوش مصنوعی: به خاطر نوشیدنی من، تمام موجودات جهان در مستی به سر میبرند و در زمین هیچ کس در حالت بیداری و هوشیاری نیست.
هوش مصنوعی: اگر محبوب تو از کنار بازار نگذرد، پس هیاهوی ما در بازار هم وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر یار چنین پرشور و سرکش نبود، زاهدان خشک و خموش هم از عشق به شور و شوق میافتادند.
هوش مصنوعی: اگر زلفهای تو ما را به گناه نمیخواند، امروز هیچکس را نمیتوانستیم پیدا کنیم که شایستهی بندگی باشد.
هوش مصنوعی: اگر محبوب خود را به همه نشان میدادی، حتی در این دو جهان هم کسی همچون عطار نمیتوانست برای تو همدم باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر عارض تو چون گل پربار نبودی
از عشق گُلت در دل من خار نبودی
ور نیمهٔ دینار نبودی دهن تو
بر چهرهٔ منگونهٔ دینار نبودی
گر مایل بیداد نبودی دل تو یار
[...]
ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی
تا دیده و دل هر دو گرفتار نبودی
شرمنده نبودی اگر از ریختن خون
آن زلف نگون تو نگونسار نبودی
بودی سر آتش که بدیدی به سوی من
[...]
گر جان بهوای تو گرفتار نبودی
جان و دل ما طالب دیدار نبودی
گر زانکه بحق واقف اسرار شدی خلق
منصور «اناالحق » گو بردار نبودی
تکفیر نکردی سخن «اعظم شان » را
[...]
گر حسن جمال تو طلبکار نبودی
در خانقه و بتکده دیار نبودی
گر نرگس مست تو نکردی جدل آغاز
تا گردش او بودی هشیار نبودی
بی پرده توانستی اگر روی نمودن
[...]
ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی
کار دل ما این همه دشوار نبودی
نگذاشتمی آینه ی روی تو از دست
گر باعث حیرانی دیدار نبودی
گر کفر نمی خواست ز ما پیر خرابات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.