کفر است ز بی نشان نشان دادن
چون از بیچون نشان توان دادن
چون از تو نه نام و نه نشان ماند
آنگاه روا بود نشان دادن
تا یک سر موی ماندهای باقی
این سر نتوانمت بیان دادن
چو تو بنماندهای تو را زیبد
داد دو جهان به یک زمان دادن
گر سر یگانگی همی جویی
دل نتوانی به این و آن دادن
دانی تو که چیست چارهٔ کارت
بر درگه او به عجز جان دادن
عطار چو یافتی ز جانان جان
صد جان باید به مژدگان دادن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم نشان دادن و عدم نشان دادن در ارتباط با الهی اشاره دارد. شاعر میگوید اگر در وجود خداوند تنها یک نشانه باقی نباشد، نشان دادن او نیز بیمعناست. او تأکید میکند که اگر ما به دنبال یگانگی با خدا هستیم، نمیتوانیم دل خود را به چیزهای دیگر بدهیم. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که هر کسی باید در برابر خداوند با تمام وجود و عجز خود حاضر شود و در این راه، جان خود را نیز فدای او کند. به این ترتیب، عشق و وابستگی به خداوند و فداکاری برای او مطرح میشود.
هوش مصنوعی: نشان دادن چیزی که خود نشانهای ندارد، کار درستی نیست؛ چون نمیتوان بیدلیل و بیپایه، نشانهای ارائه داد.
هوش مصنوعی: زمانی که دیگر از تو نشانی باقی نمانده، در آن صورت نشان دادن چیزها درست خواهد بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که حتی یک تار موی تو باقی مانده، نخواهم توانست این سر را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: اگر تو باقی ماندهای، سزاوار است که دو جهان را به یکباره به تو بدهند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال وحدت و یگانگی هستی، نمیتوانی دل را به این و آن بسپاری.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که چه باید بکنی تا مشکل تو در حضور او حل شود؟ باید با تسلیم شدن و از خود گذشتگی به او نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: وقتی عطار از محبوب واقعی خود بهرهمند شد، باید جانهای بسیاری را با مژدههای خوشی تقسیم کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.