ما هر چه آن ماست ز ره بر گرفتهایم
با پیر خویش راه قلندر گرفتهایم
در راه حق چو محرم ایمان نبودهایم
ایمان خود به تازگی از سر گرفتهایم
چون اصل کار ما همه روی و ریا نمود
یکباره ترک کار مزور گرفتهایم
از هر دو کون گوشهٔ دیری گزیدهایم
زنار چار کرده بهبر در گرفتهایم
اندر قمارخانه چو رندان نشستهایم
وز طیلسان و خرقه قلم برگرفتهایم
زان چشمهٔ حیات که در کوی دوست بود
تا روز حشر ملک سکندر گرفتهایم
برتر ز هست و نیست قدم در نهادهایم
بیرون ز کفر و دین ره دیگر گرفتهایم
بر روی دوست ساغر و دست از میان برون
از دست دوست باده به ساغر گرفتهایم
عطار تا بیان مقامات عشق کرد
از لفظ او دو کون به گوهر گرفتهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان تجربیات معنوی و سلوک عرفانی خود میپردازد. او از جستجوی حقیقت و ایمان سخن میگوید و اعتراف میکند که در گذشته دچار ریا و ظاهرگرایی بوده است. اکنون با ترک این ظواهر، به سمت حق و واقعیتهای معنوی حرکت کرده و از لذتهای دنیوی و عشقهای حقیقی دوری کرده است. او همچنین به محافظت از خود در برابر فتنهها و آشفتگیهای زندگی اشاره میکند و در نهایت، از عشق و جذابیتهای الهی سخن میگوید که فراتر از کفر و دین است. در این مسیر، او به ساغر معرفت و باده عشق دست یافته و از آثار عرفانی دیگری مانند عطار به روشنی و درک عمیقتری از عشق الهی دست یافته است.
هوش مصنوعی: ما هر چیزی که داریم از خودمان است و با راهنمایی و تجربه ی شخصی بزرگتر، به سمت زندگی معنوی و حقیقتجویانه قدم گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: در مسیر حق، ما هرگز به عنوان افرادی با ایمان نبودهایم و در حال حاضر ایمانمان را تازه به دست آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما از ابتدا همه چیز را بر پایه ظاهر و فریب پیش بردیم و اکنون تصمیم گرفتهایم که به طور ناگهانی کارهای ناپاک و غیرصادقانهمان را ترک کنیم.
هوش مصنوعی: ما از هر دو جهت در گوشهای از دنیا زندگی میکنیم و خود را به چیزی محکم بستهایم که به ما ثبات بخشد و ما را حفظ کند.
هوش مصنوعی: در جایی که در قمارخانه جمع شدهایم، به دور از ظواهر مذهبی و تعهدات، فقط به بازی و خوشگذرانی مشغولیم.
هوش مصنوعی: از چشمهٔ زندگیای که در نزد دوست قرار دارد، ما تا روز قیامت از آن بهرهمند شدهایم.
هوش مصنوعی: ما فراتر از وجود و عدم قدم برداشتهایم و از محدوده کفر و دین خارج شده، راهی دیگر را انتخاب کردهایم.
هوش مصنوعی: ما در کنار دوست، جامی پر از شراب داریم و از دستان او میخواهیم که از میان برود تا تنها طعم آن باده را بچشیم.
هوش مصنوعی: عطار، وقتی در مورد مقامها و فلسفههای عشق صحبت کرد، به واسطهی کلامش دو جهان را مانند جواهر ارزشمند درآوردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما حاصل از جهان غم دلبر گرفته ایم
وز جهان بجان دوست که دل برگرفته ایم
زین در گرفته ایم بپروانه سوز عشق
چون شمع آتش دل ازین در گرفته ایم
با طلعتت زچشمه ی خور دست شسته ایم
[...]
دیگر هوای عشق تو در سر گرفتهایم
عشق رخ چو ماه تو از سر گرفتهایم
بر یاد آن دو چشم و لب لعل دلکشت
از بادهٔ خیال تو ساغر گرفتهایم
دایم خیال قدّ چو سرو روان تو
[...]
ماییم کز جهان همه دل برگرفتهایم
جان دادهایم و دامن دلبر گرفتهایم
مست و خراب و عاشق و رندیم و بادهنوش
آب حیات از لب ساغر گرفتهایم
چون مذهب قلندر رندی و عاشقی است
[...]
ما ای صنم هوای تو از سر گرفتهایم
چون شمع ز آتش دل خود درگرفتهایم
دل برگرفتهایم ز هستی خویشتن
زان پس هوای همچو تو دلبر گرفتهایم
بهر غذای طوطی طبع سخن گذار
[...]
مائیم کز جهان غم دلبر گرفته ایم
دل داده ایم و دامن دلبر گرفته ایم
ارمک عزیز ماست که در بر گرفته ایم
سر تا بپای او همه در زر گرفته ایم
از پیشک طلا و در دگمهای جیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.