چون سیمبران روی به گلزار نهادند
گل را ز رخ چون گل خود خار نهادند
تا با رخ چون گل بگذشتند به گلزار
نار از رخ گل در دل گلنار نهادند
در کار شدند و می چون زنگ کشیدند
پس عاشق دلسوخته را کار نهادند
تلخی ز می لعل ببردند که می را
تنگی ز لب لعل شکربار نهادند
ای ساقی گلرنگ درافکن می گلبوی
کز گل کلهی بر سر گلزار نهادند
مینوش چو شنگرف به سرخی که گل تر
طفلی است که در مهد چو زنگار نهادند
بوی جگر سوخته بشنو که چمن را
گلهای جگر سوخته در بار نهادند
زان غرقهٔ خون گشت تن لاله که او را
آن داغ سیه بر دل خون خوار نهادند
سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
از بر بنیارد کس و از بحر نزاید
آن در که درین خاطر عطار نهادند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات به توصیف زیباییهای گلزار و گلها پرداخته و در عین حال، پیوندی عمیق میان عشق و دردهای عاشقانه ایجاد میکند. شعری است که به تصویر کشیدن زیبایی گلها و جلوههای مختلف عشق با استفاده از استعارهها و تشبیهات زیبا میپردازد. در این متن، شاعر به نظر میرسد که به شباهت میان گل و معشوق میپردازد و تلخی و شیرینی زندگی را در کنار هم بیان میکند. همچنین، اشاره به سرخی می و تلخی آن، نماد درد و شوق عاشقانه است. در نهایت، اشارهای به اسرار نهفته در دل و ذهن نیز وجود دارد که برای فهم عشق و زیبایی به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: وقتی زیباییپژوهان به باغ گل رفتند، زیبایی گل به اندازهای خیرهکننده بود که گلها از روی زیباییاش حس کردند که خودشان نیز خار شدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که با چهرهای زیبا و چون گل از کنار گلزار گذشتند، آتشی از عشق در دل گلنار ایجاد کردند که از زیبایی گل ناشی میشد.
هوش مصنوعی: در هنگامی که مشغول به کار شدند و صدای زنگی به گوش رسید، سپس عشق و دلخوشی را برای کسی که دلبسته بود آغاز کردند.
هوش مصنوعی: میگویند که تلخی شراب لعل را گرفتند، چرا که شکلاتی را به لب لعل شیرین نزدیک کردند.
هوش مصنوعی: ای ساقی خوش رنگ، جام شراب را پر کن و به من بده. این می گل مانند گلی است که بر سر گلزار گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: مینوش، مثل شنگرف به رنگ سرخ، شبیه گلی تازه است که در مهد خوابیده و وقتی زنگاری به آن میزنند، زیباییاش دوچندان میشود.
هوش مصنوعی: بوی جگر سوخته را بشنو که در چمن گلهای جگر سوخته را پراکندهاند.
هوش مصنوعی: بدن لاله به خاطر آن داغ تاریکی که بر دلش گذاشتند، غرق در خون شد.
هوش مصنوعی: سوسن که زبان ندارد، در سکوتش رازها را پنهان کرده است. در دل او گنجینهای از اسرار قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند از بدیها و مشکلات دیگران را برطرف کند، و هیچچیز از دل و ذهن آدمی به وجود نمیآید مگر اینکه در آن اندیشه و تجربهای نهفته باشد که عطار به ما یادآوری کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.