هر که در بادیهٔ عشق تو سرگردان شد
همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد
بی سر و پای از آنم که دلم گوی صفت
در خم زلف چو چوگان تو سرگردان شد
هر که از ساقی عشق تو چو من باده گرفت
بیخود و بیخرد و بیخبر و حیران شد
سالک راه تو بی نام و نشان اولیتر
در ره عشق تو با نام و نشان نتوان شد
در منازل منشین خیز که آن کس بیند
چهرهٔ مقصد و مقصود که تا پایان شد
تا ابد کس ندهد نام و نشان از وی باز
دل که در سایهٔ زلف تو چنین پنهان شد
حسنت امروز همی بینم و صد چندان است
لاجرم در دل من عشق تو صد چندان شد
شادم ای دوست که در عشق تو دشواریها
بر من امروز به اقبال غمت آسان شد
بر سر نفس نهم پای که در حالت رقص
مرد راه از سر این عربده دستافشان شد
رو که در مملکت عشق سلیمانی تو
دیو نفست اگر از وسوسه در فرمان شد
همچو عطار درین درد بساز ار مردی
کان نبد مرد که او در طلب درمان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و سرگشتگی ناشی از آن سخن میگوید. او بیان میکند که هر کسی که به عشق محبوبش دچار شده، مانند او بیسر و سامان شده است. شاعری که دلش در چنگ زلف محبوب است، نمیتواند در عشق پایدار بماند. او به تجربههای خود اشاره میکند که در برخورد با عشق، انسان از خود بیخود میشود. شاعر به دشواریهای راه عشق اشاره کرده و میگوید که با وجود مشکلات، باشد که عشق او را شاداب و مست کند. او در نهایت تأکید میکند که در این مسیر عاشقی، در دل به عشق محبوبش پنهان شده و نمیتواند به راحتی آن را نشان دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه عشق تو گم شده، مثل من در پی تو بیهدف و بینظم شده است.
هوش مصنوعی: من به حدی مجذوب و گیج شدهام که دلم، مانند گویای که در بازی چوگان باشد، بیقرار در پیچ و خم زلفهای تو سرگردان است.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند من از میپرست عشق تو نوشید، در بیخبری و شگفتی غرق شد و از خود بیخود شد.
هوش مصنوعی: سیر و سلوک در مسیر عشق تو، بدون وابستگی به نام و نشانی بهتر و برجستهتر است. کسی که در این راه گام میگذارد، نمیتواند با داشتن هویتی مشخص، به عمق عشق تو دست یابد.
هوش مصنوعی: در جاهای مختلف توقف نکن و نایست؛ زیرا تنها کسی میتواند چهرهٔ هدف و مقصود را ببیند که به انتهای راه برسد.
هوش مصنوعی: تا ابد هیچکس نخواهد دانست که او کیست و کجاست، چون دل من در زیر سایهٔ موهای تو بهطور عمیق پنهان شده است.
هوش مصنوعی: امروز زیبایی تو را میبینم و این زیبایی چندین برابر است؛ بنابراین عشق تو نیز در دل من چندین برابر شده است.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، خوشحالم که امروز با وجود چالشها و سختیها، عشق تو باعث شده است که این مشکلات برایم سادهتر و قابل تحملتر شوند.
هوش مصنوعی: به خودم میگویم که در برابر نفس کشیدن، پای ثابت بایستم؛ زیرا در حالت رقص، مردی که در مقابل من است، به قدری تحت تأثیر قرار گرفته که به حالت غیرعادی و هیجانزدهای در آمده است.
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، تو مثل سلیمان هستی؛ اگر آگاهی و کنترل بر نفس خود داشته باشی، میتوانی استقامت کنی و وسوسهها را کنار بزنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مانند عطار در مواجهه با این درد تاب بیاوری، باید مردی باشی که به دنبال درمان است، نه آنکه کسی باشد که در جستجوی درمان به مردانگی نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد
خبرت هست که ریحان و قرنفل در باغ
زیر لب خنده زنانند که کار آسان شد
خبرت هست که بلبل ز سفر بازرسید
[...]
باز عید آمد و لبها ز طرب خندان شد
شادی عید پدیدار تو صد چندان شد
ماه در عید نپوشدرخ و باشد پیدا
پرده برگیر که دیگر نتوان پنهان شد
ابرویت داد به مردم ز مه عید نشان
[...]
دیده ها تا که بر احوال سخن گریان شد
نقطه روی سخن اشک سخن فهمان شد
بسکه خون در تن الفاظ ازین غم زده خوش
کاسه دایره حرف ز خون پنهان شد
می توان یافت که در هر دو جهانست عزیز
[...]
شاخ طوبای قدش بسکه بخون غلطان شد
شاخۀ مرجان شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.