نام وصلش به زبان نتوان برد
ور کسی برد ندانم جان برد
وصل او گوهر بحری است شگرف
ره بدو مینتوان آسان برد
دوش سرمست درآمد ز درم
تا قرار از من سرگردان برد
زلف کژ کرد و برافشاند دلم
برد شکلی که چنان نتوان برد
دل من تا که خبر بود مرا
راه دزدیده بدو پنهان برد
زلف چوگان صفتش در صف کفر
گوی از کوکبهٔ ایمان برد
از فلک نرگس او نرد دغا
قرب صد دست به یک دستان برد
ذرهای پرتو خورشید رخش
آفتاب از فلک گردان برد
لمعهای لعل خوشاب لب او
رونق لاله و لالستان برد
گفتم ای جان و جهان جان عزیز
کس ازین بادیهٔ هجران برد
گفت جان در ره ما باز و بدانک
آن بود جان که ز تو جانان برد
دل عطار چو این نکته شنید
جان بدو داد و به جان فرمان برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و پیچیدگی عشق و وصال اشاره میکند. او میگوید که ناتوانی از بیان وصال محبوبش و قدرت آن باعث تسخیر دلش شده است. در حالی که دلش بیقرار و سرگشته است، وصال محبوبش او را شگفتزده کرده و حیرتزدهای بر او عارض شده است. او از زلف و زیبایی معشوق میگوید که مانند بازی چوگان، عشقش را در صف کفر و ایمان میآورد. در نهایت، شاعر بیان میکند که عشق حقیقی و وصالی که در دلش به وجود آمده، میتواند جانش را تحت تاثیر قرار دهد و به او فهم میدهد که در عشق، جان معنای واقعیاش را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان نام وصالش را بر زبان آورد و اگر کسی این نام را بر زبان بیاورد، نمیدانم که چه بر سر جانش میآید.
هوش مصنوعی: وصال او مانند گوهری گرانبها و ارزشمند است که در دریا قرار دارد و رسیدن به او به سادگی امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: دیشب کسی که خوشحال و سرمست بود، از در وارد شد و همه آرامشم را از من گرفت.
هوش مصنوعی: زلفش را ریخت و به حالت ناشیانهای افشاند، دل مرا برد؛ شکلی که هیچکس دیگری نمیتواند همچو آن را ببرد.
هوش مصنوعی: دل من تا زمانی که از او آگاه بود، به طور پنهانی راهی به سوی او پیدا کرد.
هوش مصنوعی: موهای او به گونهای است که به خوبی میتواند با صف کافران درآمیزد، پس دربارهٔ زیبایی و جذابیت او صحبت کن که چه تأثیری در ایمان دارد.
هوش مصنوعی: از آسمان، زیبایی چشمان او همچون نرگس، در دل انسان نیرنگ میآفریند و این اثر انسانی را به سوی خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: ذرهای از نور خورشید زیبایی چهرهاش به آسمان میتابد و درخشش آن به زمین میرسد.
هوش مصنوعی: لبان او مانند جواهری درخشان است که زیبایی لالهها و باغهای گل را دوچندان میکند.
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای عزیزم، کسی در این مسیر سخت جدایی جان و جهانش را از دست ندهد.
هوش مصنوعی: گفت جان در مسیر ما باز است و این بدان معناست که جان واقعی همان جانانی است که از تو گرفته شده است.
هوش مصنوعی: وقتی دل عطار این نکته را شنید، جانش را به او سپرد و به فرمان او عمل کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه گویم گردش گردون دون را
که خس را بر سر اوج آسمان برد
جوانمردان و آدم زادگان را
ز بهر نانشان آب از رخان برد
کسان را داد مال و جاه دنیا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.