گر پرده ز خورشید جمال تو برافتد
گل جامه قبا کرده ز پرده به در افتد
چون چشم چمن چهرهٔ گلرنگ تو بیند
خون از دهن غنچه ز تشویر برافتد
بشکافت تنم غمزهٔ تو گرچه چو مویی است
یک تیر ندیدم که چنین کارگر افتد
گر بر جگرم آب نمانده است عجب نیست
کاتش ز رخت هر نفس اندر جگر افتد
گرچه دل من مرغ بلند است چو سیمرغ
لیکن چو دمت خورد به دام تو درافتد
گر گلشکری این دل بیمار کند راست
آتش ز لب و روی تو در گلشکر افتد
بر چشم و لبم زآتش عشق تو بترسم
کین آتش از آن است که در خشک و تر افتد
من خاک توام پا نهم بر سر افلاک
چون باد، گرت بر من خاکی گذر افتد
بی یاد تو عطار اگر جان به لب آرد
جانش همه خون گردد و دل در خطر افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوقه اشاره دارد و تاثیر عمیق او بر شاعر را نشان میدهد. شاعر میگوید اگر پرده از صورت زیبای معشوقه برداشته شود، گلها نیز از شوق او به زمین میافتند. به همین ترتیب، چشم چمن که چهره گلرنگ معشوقه را میبیند، از شدت احساس، خون از غنچهها میریزد. شاعر اظهار میکند که حتی اگر غمزه معشوق مانند مویی نازک باشد، اثر آن به شدت بر او تاثیر خواهد گذاشت.
شاعر همچنین به تاسف و درد ناشی از عشق اشاره میکند و میگوید که آتش عشق از لب و صورت معشوقه او را میسوزاند. او خود را خاک معشوقه میداند و اگر باد بر او بوزد، باقیماندهای از او نخواهد بود. در نهایت، او به شدت وابستگی و درماندگی خود در نبود معشوقه را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: اگر حجاب و پوشش زیبایی تو کنار برود، گلی که خود را در لباس قبا آراسته، نیز از پرده بیرون خواهد آمد.
هوش مصنوعی: وقتی چشمان چمن، چهرهٔ زیبا و رنگین تو را میبینند، غنچه از شدت شوق و هیجان، خون گریه میکند.
هوش مصنوعی: غمزهها و ناز و بازی تو، مرا به شدت آسیب زده و به نحوی عمیق تأثیر گذاشته است. هرچند که این تأثیر به ظرافت و نازکی یک موی سر میماند، ولی تیر غمزهات به هدف خورده و به شدت بر من اثر کرده است.
هوش مصنوعی: اگر دیگر آبی در دل من نمانده است، جای تعجب ندارد که هر لحظه شعلهای از عشق تو در وجودم شعلهور شود.
هوش مصنوعی: هرچند دل من آزاد و بزرگ مانند سیمرغ است، اما زمانی که در دام تو گرفتار شوم، دیگر آزاد نخواهم بود.
هوش مصنوعی: اگر عطر گل این دل خسته را درمان کند، آنگاه آتش ناشی از لب و چهرهات در عطر گل حل میشود.
هوش مصنوعی: من از اینکه عشق تو آتشی بر چشمان و لبهایم بیفکند میترسم، زیرا این آتش میتواند به هر چیز خشک و تر آسیب بزند.
هوش مصنوعی: من از توdust هستم و هرگاه بر افلاک پا بگذارم، چنان باد میشوم که اگر بر من خاکی بیفتد، به آن اهمیت نمیدهم.
هوش مصنوعی: اگر عطار یاد تو را فراموش کند، حتی اگر جانش در خطر باشد، همه وجودش غمگین و دلش نگران خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
روزی که مرا چشم به تو خوش پسر افتد
آن روز همه کار دلم زیر سر افتد
عقلم سر خود گیرد و از پای در آید
صبرم بسر کوی تو از دست برافتد
بر خلق زسرگشته هجران خبر افتد
[...]
گر پرتو خورشید رخت بر قمر افتد
مه ز بر قدمهای تو چون خاک در افتد
من ذرهٔ تاریکم و تو مهر منور
روشن شوم ار سوی منات یک نظر افتد
چون لاله به خون غرق سر از خاک بر آرم
[...]
باشد که ز رخسار ترا پرده برافتد
تا بیخبران را سخن عشق در افتد
افتاد سرشک از نظر و خوار شد آری
این است سرانجام کسی کز نظر افتد
برپای تو سر می نهم و اشک بر آن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.