گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

بمن گر آن مه بی مهر مهربان بودی

چه غم بکین اگرم دور آسمان بودی

نکات حسن لطیف است و عشق لطف از اوست

برمز عشق هم ایکاش نکته دان بودی

چه فایده که بشیرش زمصر میآید

اگر نه بوی تو همراه کاروان بودی

عنان توسن نازش بود بدست رقیب

دو گام نیز بمن کاش همعنان بودی

لب از خروش فروبسته سینه پرغوغا

جرس مگر بدل خسته همزبان بودی

سخن زنقطه موهوم رفت و فکر دقیق

از آن دهان و میان حرف در میان بودی

زخار بادیه از من مپرس ای کعبه

که فرش وادی او جمله پرنیان بودی

برفت عمر و نیامد نسیمی از گلزار

مرا بشاخ گلی کاش آشیان بودی

بود که خاک شود بر در تو آشفته

که سجده گاهش آن خاک آستان بودی

چه آستان در میخانه عنایت حق

نجف که روح امینش چو پاسبان بودی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی

که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی

بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست

گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حافظ
صائب تبریزی

اگر نسیم سحرگاه مهربان بودی

ز بوی گل قفسم رشک گلستان بودی

عنان گسسته نمی رفت باد پای نفس

اگر حضور درین تیره خاکدان بودی

گهر غبار یتیمی فشاندی از دامن

[...]

صامت بروجردی

تو در مدینه دل شاد و کامران بودی

به پشت پرده عز و علا نهان بودی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه