دل که در سایه مژگان تو فارغ بال است
گو ببین چشم بداندیش چه از دنبال است
داد از یک نگهی داد دل و بستد جان
وه چه بد بدرقه چشمت چه خوش استقبال است
صد پسر سام به گیتی اگر آرد تنها
تربیت آنکه ز سیمرغ بگیرد زال است
سعی جز در پی تکمیل معارف غلط است
ملت جاهل محکوم به اضمحلال است
مستقل نیست دو کس در سر یک رأی ولی
سر هر برزن و کو صحبت از استقلال است
تا بداخلاقی و اشرافی فرمانفرماست
تا ابد حالت ایران به همین منوال است
نفسِ آخرِ این ملّتِ محکوم به مرگ
در شمار است بدافتاده و بداحوال است
عارف این خانه کند تربیت جغد کجا
جای همچون شفقی مرغ همایونفال است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و اندوه آور شاعر درباره وضعیت جامعه و ملت ایران میپردازد. شاعر با اشاره به زیبایی و جذابیت چشمان محبوب، به درد و رنج ناشی از بدبینی و مشکلات اجتماعی اشاره میکند. او از تربیت ناقص و جهالت ملت میگوید و تأکید میکند که تلاش برای بهبود اوضاع جامعه بدون دانش و آگاهی صحیح، بیهوده است. همچنین به مشکلات سیاسی و اجتماعی، و تأثیر منفی اشرافیت بر وضعیت ملت اشاره میکند و سرانجام به سرنوشت اندوهبار و ناامیدانه جامعه اشاره مینماید.
هوش مصنوعی: دل که در سایه مژگان تو آرام و راحت است، به تو میگوید که ببین چشمان بدخواه چه چیزی در پی تو هستند.
هوش مصنوعی: از یک نگاه تو، دل به تو دادم و جانم را از دست دادم. وای که چقدر بیرحمانه است خداحافظی چشمانت؛ ولی چه خوشحال کننده است که به استقبالم آمدی.
هوش مصنوعی: اگرچه صد پسر از سام به دنیا بیاید، اما فقط آن کسی که از سیمرغ تعلیم ببیند، زال است و اوست که در تربیت خاصی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: کوشش فقط زمانی ارزش دارد که در جهت بهبود و تکمیل دانش باشد، در غیر این صورت، جامعهای که از علم و آگاهی بیبهره است، محکوم به نابودی و زوال خواهد بود.
هوش مصنوعی: دو نفر در یک نظر به تنهایی مستقل نیستند، اما در هر محله و کوچه درباره استقلال حرفها و بحثها بسیار است.
هوش مصنوعی: اگر بدخلقی و رفتارهای اشرافی حاکم باشد، وضعیت ایران همیشه همینطور باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وضعیت این ملت به نهایت رسیده و شرایطشان بسیار بد و ناامیدکننده است. آنها به گونهای محصور و در خطر هستند که زندگی آنها در حال تمام شدن به نظر میرسد و حالشان به شدت خراب است.
هوش مصنوعی: آدم عارف، این مکان را برای پرورش جغد انتخاب کرده است، در حالی که اینجا جایی است که مرغ همایون در آن فال نیکو میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در بهاران سر مرغی که به زیر بال است
از دم سرد خزان ایمن و فارغبال است
هر چه اندوخته ای از تو جدا می گردد
آنچه هرگز نشود از تو جدا، اعمال است
چه کنی دعوی تجرید، که درویشان را
[...]
شعله ی شوقم و از شرم زبانم لال است
صد شکایت به لبم از گره تبخال است
نشود دور سرم از قدم جلوه ی او
حلقه ی گوش من از سلسله ی خلخال است
بهر هر کار به ما مشورتی می باید
[...]
آگاهی و افسردگی دل چه خیال است
تا دانه به خود چشمگشودهست نهال است
آیینهٔگل از بغل غنچه برون نیست
دلگر شکند سربسر آغوش وصال است
حیرتکدهٔ دهر جز اوهام چه دارد
[...]
حضرت آقا خوش باشکه فالت فال است
از زر و سیم دگر جیب تو مالامال است
هرکه آقاست نکو طالع و خوش اقبالست
گه نمایندگی مجلس و قیل و قال است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.