دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
صبرم رسید و هجر به پایان نمیرسد
در ظلمت نیاز بجهد سکندری
خضر طرب به چشمهٔ حیوان نمیرسد
برخوان از آنکه طعمهٔ جانست هیچ تن
آنجا به پای عقل به جز جان نمیرسد
جان دادهام مگر که به جانان خود رسم
جانم برون شدست و به جانان نمیرسد
خوانی که خواجهٔ خرد از بهر جان نهاد
مهمان عقل بر سر آن خوان نمیرسد
گفتم به میزبان که مرا زلهای فرست
گفتا هنوز نقل به دربان نمیرسد
فتراک این سوار به تو کی رسد که خود
گردش هنوز بر سر سلطان نمیرسد
طوفان رسید در غمت و انوری هنوز
قسمت سرای نوح به طوفان نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از شدت درد و هجران میگوید و اظهار میکند که با وجود تمام صبرش، هیچ درمان و راهی برای رسیدن به محبوبش پیدا نمیکند. او احساس میکند در تاریکی نیاز، هیچ گاه به روشنایی و خوشی نمیرسد. همچنین، بیان میکند که تلاشهایش برای رسیدن به حقیقت و عقل بینتیجه مانده و به محبوبش نمیرسد. در نهایت، او به چالشهای زندگی و ناتوانی در دستیابی به آرامش و شادی اشاره میکند و این احساس ناامیدی را در قالب مفهوم طوفان و عدم دسترسی به سرای نجات ابراز مینماید.
هوش مصنوعی: درد من بیشتر شده و به راه حلی نمیرسم، صبرم به پایان رسیده اما فاصله و جدایی ادامه دارد.
هوش مصنوعی: در دل darkness که نیاز برانگیز باشد، مانند سکندر باید تلاش کرد؛ چرا که شادی و لذت واقعی به چشمهٔ زندگی دست نمییابند.
هوش مصنوعی: بخوان از آن کسی که تنها هدف زندگی است. هیچکس در آنجا با عقل خود نمیتواند به جز جانش برسد.
هوش مصنوعی: من جانم را فدای رسیدن به معشوق کردهام، اما حالا که جانم از بدنم خارج شده، نمیتوانم به او برسم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در میهمانیای که با دلیل و خرد به راه افتاده است، افرادی که از دانش و عقل برخوردار نیستند، نمیتوانند به حقیقت و درک کامل آن دست یابند. یعنی کسانی که نادان باشند، نمیتوانند از ثمرات و معناهای عمیق این مهمانی بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: به میزبان گفتم که برایم چیزی بفرستد، اما او پاسخ داد که هنوز هیچ خبر یا خوراکی به دربان نرسیده است.
هوش مصنوعی: این سوار چگونه میتواند به تو برسد، در حالی که خودش هنوز دورادور در خدمت پادشاه است و به او نمیرسد؟
هوش مصنوعی: طوفان غم به سراغت آمده است، اما هنوز تقدیر خوشبختی مثل نوح به تو نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاها، به پایگاه تو کیوان نمیرسد
در ساحت تو گنبد گردان نمیرسد
جایی رسیدهای به معالی و مرتبت
کآنجا به جَهْدْ فکرت انسان نمیرسد
آن میرسد به روضهٔ آمال از کفت
[...]
افسوس دست من که به کیوان نمیرسد
آوخ که دور چرخ به پایان نمیرسد
بر من نماند هیچ ملالی و محنتی
کز جور دور گنبد گردان نمیرسد
بادا شکسته چنبر گردون دون ازانک
[...]
جان در مقام عشق به جانان نمیرسد
دل در بلای درد به درمان نمیرسد
درمان دل وصال و جمال است و این دو چیز
دشوار مینماید و آسان نمیرسد
ذوقی که هست جمله در آن حضرت است نقد
[...]
آلوده شد بحرص درم جان عالمان
وین خواری از گزاف بدیشان نمیرسد
دردا و حسرتا که بپایان برسد عمر
وین حرص مرد ریگ بپایان نمیرسد
فریاد از اینجهان که خردمند را ازو
بهره بجز نوایب و حرمان نمیرسد
دانا بمانده در غم تدبیر روزیش
یکذره غم بخاطر نادان نمیرسد
جاهل بمسند اندرو عالم برون در
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.