گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

یاد می‌دار کانچه بنمودی

در وفا برخلافِ آن بودی

حالِ من دیده در کشاکشِ هجر

وصل را هیچ روی ننمودی

ناز تنهات بود عادت و بس

خوش‌خوش اکنون جفا درافزودی

بوسه‌ای خواستم نبخشیدی

ناله‌ها کردم و نبخشودی

وعدهایی دهی بدان دیری

پس پشیمان شوی بدین زودی

راستی باید از لبت خجلم

که بسی خرج‌هاش فرمودی

خدمتِ من بدو رسان و بگو:

چونی؟ از دردِ سر برآسودی؟

انوری این چه شیوه‌یِ غزل است

که بدان گویِ نطق بربودی

دامن از چرخ برکشید سخن

تا تو دامن بدو بیالودی