تا ملک جهان را مدار باشد
فرمانده آن شهریار باشد
سلطان سلاطین که شیر چترش
در معرکه سلطان شکار باشد
آن خسرو خسرونشان که تختش
در مرتبه گردون عیار باشد
آن سایهٔ یزدان که تاج او را
از تابش خورشید عار باشد
آن شاه که در کان ز عشق نامش
زر در فزع انتظار باشد
وز خطبه چو تحمید او برآید
دین در طرب افتخار باشد
تختی که نه فرمان او فرازد
حاشا که پسر عم دار باشد
تاجی که نه انعام او فرستد
کی گوهر آن شاهوار باشد
با تیغ جهادش نمود کاری
ار جمجمهٔ ذوالخمار باشد
گردی که برانگیخت موکب او
بر عارض جوزا عذار باشد
نعلی که بیفکند مرکب او
در گوش فلک گوشوار باشد
در مجرفه فراش مجلسش را
مکنون جبال و بحار باشد
آری عرق ابر نوبهاری
در کام صدف خوشگوار باشد
لیکن چو به بازار چرخش آری
در دیدهٔ خورشید خوار باشد
شاها ز پی آنکه شاعران را
این واقعه گفتن شعار باشد
گفتم که حدیث عراق گویم
گر خود همه بیتی سه چار باشد
چون سلک معانی نظام دادم
زان تا سخنم آبدار باشد
الهام الهی چه گفت، گفتا
آنرا که خرد هیچ یار باشد
چون سایهٔ ما را مدیح گوید
با ذکر عراقش چه کار باشد
خسرو به سر تازیانه بخشد
چون ملک عراق ار هزار باشد
ای سایهٔ آن پادشا که ذاتش
آزاد ز عیب و عوار باشد
روزی که ز آسیب صف هیجا
صحرای فلک پر غبار باشد
وز زلزلهٔ حملهٔ سواران
اوتاد زمین بیقرار باشد
وز نوک سنان خضاب گشته
اطراف هوا لالهزار باشد
نکبای علم در سپهر پیچد
باران کمان بیبخار باشد
چون رایت منصور تو بجنبد
بس فتنه که در کارزار باشد
میدان سپهر از غریو انجم
پر ولولهٔ زینهار باشد
چون شعله کشد آتش سنانت
پروین ز حساب شرار باشد
چون سایهٔ رمحت کشیده گردد
بر منهزمان سایه بار باشد
چون لالهٔ تیغت شکفته گردد
در عالم نصرت بهار باشد
در دست تو گویی که خنجر تو
دردست علی ذوالفقار باشد
خون درجگر پردلان بجوشد
گر رستم و اسفندیار باشد
تا چشم زنی بر ممر سمتی
کاعلام ترا رهگذار باشد
از چشمهٔ شریان خصم بینی
دشتی که پر از جویبار باشد
جز رایت تو کسوتی که دارد
کش فتح و ظفر پود و تار باشد
الحق ظفر و فتح کم نیاید
آنرا که مدد کردگار باشد
تا دایهٔ تقدیر آسمان را
فرزند جهان در کنار باشد
ملکت چو جهان پایدار بادا
خود ملک چنان پایدار باشد
باقی به دوامی که امتدادش
چون عمر ابد بیکنار باشد
روشن به وزیری که مملکت را
از جد و پدر یادگار باشد
آن صاحب عادل که کار عدلش
در دولت و دین گیر و دار باشد
آن صدر که در بارگاه جاهش
تقدیر ز حجاب بار باشد
آن طاهر طاهرنسب که پاکی
از گوهر او مستعار باشد
طاهر نبود گوهری که نشوش
در پردهٔ پروردگار باشد؟
صدرا ملکا صاحبا تو آنی
کت ملک به جان خواستار باشد
تدبیر تو چون کار ملک سازد
بر دست سلیمان سوار باشد
تمکین تو چون حکم شرع راند
بر دوش مسیحا غیارباشد
باد است به دست ستم ز عدلت
چونان که به دست چنار باشد
خونست دل فتنه از شکوهت
چونان که دل کفته نار باشد
عفوت ز پی جرم کس فرستد
نفس تو چنان بردبار باشد
حزمت به سر وهم راه داند
رای تو چنان هوشیار باشد
رازی که قضا رنگ آن نبیند
نزد تو چو روز آشکار باشد
گردون نپذیرد فساد و نقصان
تا قدر ترا یار غار باشد
خورشید کسوف فنا نبیند
تا قصر ترا پردهدار باشد
ملکی که درو عزم ضبط کردی
گر بارهٔ چرخش حصار باشد
در حال برو رکنها بجنبد
گر چون که قافش وقار باشد
دهلیز سراپردهٔ رفیعت
تا روی سوی آن دیار باشد
جنبان شده بینی به سوی حضرت
چون مورچه کاندر قطار باشد
گر سایر آن وحش و طیر گردد
ور ساکن آن مور و مار باشد
زان پس همه وقتی به بارگاهت
وفدی ز صغار و کبار باشد
دانی چه سخن در عراق مشنو
کان چشمه ازین مرغزار باشد
تقدیر چنان کن که روی عزمت
در مملکت قندهار باشد
عزم تو قضاییست مبرم آری
مسمار قضا استوار باشد
بیپشتی عزم تو در ممالک
پهلوی مصالح نزار باشد
هرچ آن تو کنی از امور دولت
بیشایبهٔ اضطرار باشد
کانجا که مرادت عنان بتابد
در بینی گردون مهار باشد
وانجا که قضا با تو عهد بندد
یزدان به وفا حقگزار باشد
هرچند چنان خوبتر که خصمت
از باد اجل خاکسار باشد
میشایدم از بهر غصه خوردن
گر مدت عمرش دوبار باشد
صدرا به جهان در دفین طبعم
کانرا نه همانا یسار باشد
کز میوهٔ تلفیق لفظ و معنی
پیوسته چو باغ به بار باشد
چون کلک تفکر به دست گیرد
بر دست عطارد نگار باشد
در دولت تو همچو دولت تو
هرسال جوانتر ز پار باشد
صاحبسخن روزگارم آری
مردی که چنین کامکار باشد
کاندر کنف خاک بارگاهی
کش چرخ برین در جوار باشد
در مدح وزیری که جان آصف
از غیرت او دلفکار باشد
عمری سخن عذب پخته راند
صاحب سخن روزگار باشد
تا زیر سپهر کبود کسوت
نیکی و بدی در شمار باشد
هر نیک و بدی کز سپهر زاید
چونان که بدان اعتبار باشد
امکان نزولش مباد بر کس
الا که ترا اختیار باشد
جز بر تو مدار جهان مبادا
تا ملک جهان را مدار باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در ستایش یک پادشاه بزرگ و قدرتمند است که نشانههایی از عظمت و قدرت او را وصف میکند. شاعر به ویژگیهای بارز او اشاره میکند: bravery در میدان جنگ، انصاف و عدالت در حکومتداری و توفیق در اداره امور مملکت. همچنین در مورد وزیری توانا و عادل صحبت میشود که در کنار پادشاه قرار دارد و به او در اداره کشور کمک میکند. به طور کلی، شاعر میخواهد بگوید که اگر این پادشاه و وزیر در رأس حکومت باشند، دنیا در امن و آسایش خواهد بود و هرگونه فساد و نقصان به دور خواهد ماند. تصویر کلی شعر بر برپایی دولت سلامتی و امنیت و توفیق در عرصههای مختلف زندگی و حکمرانی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فرمانروایی در این جهان وجود داشته باشد، آن فرمانروای بزرگ و والا باید در راس امور باشد.
هوش مصنوعی: سلطان بزرگ و نیرومندی که در میدان جنگ، مانند یک شیر، بر دیگران تسلط دارد و شکارچیان را به زیر سلطه خود میآورد.
هوش مصنوعی: آن پادشاه بزرگ و با عظمت که جایگاهش در آسمانها و ستارهها نمایان است.
هوش مصنوعی: سایهای که متعلق به خداوند است، به خاطر درخشش خورشید از داشتن تاجی نیکو شرمنده است.
هوش مصنوعی: شاهی که عشق او را ارزشمندتر از طلا کرده و در حالت ترس و انتظار به سر میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی که خطبه و ستایش او آغاز میشود، دین در شادی و افتخار به سر میبرد.
هوش مصنوعی: تختی که بر آن قدرت و فرمانروایی او وجود ندارد، هرگز نمیتواند متعلق به افراد نزدیک به او باشد.
هوش مصنوعی: تاجی که از جانب کسی هدیه نشده باشد، چگونه میتواند گوهر و ارزش واقعی یک شاه را داشته باشد؟
هوش مصنوعی: با سلاح جهادش کاری بزرگ انجام میدهد، حتی اگر دشوارترین موانع مانند سر ذوالخمار وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: مهی که از حرکت آن سپاهیان بر چهره آسمان به وجود آمده، زیبایی و جلوهای شگفتانگیز را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: نعلی که به زمین بیفتد، نشانهای از بزرگی و اهمیت مرکبش خواهد بود؛ بهگونهای که حتی به گوش فلک هم میرسد و به عنوان یک زینت در نظر گرفته میشود.
هوش مصنوعی: در کنج مجلسش، رازهایی نهفته است که همچون کوهها و دریاها عظمت و عمق دارند.
هوش مصنوعی: بله، قطرههای باران بهاری میتوانند برای صدفی که در دریا است، بسیار لذتبخش و شیرین باشند.
هوش مصنوعی: اما وقتی که به بازار بیفتد، در دیدگان خورشید پست و بیارزش خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، چون شاعران این واقعه را بیان کنند، برای آنها یک نشانه و شعار خواهد بود.
هوش مصنوعی: گفتم که داستان عراق را بازگو کنم، حتی اگر فقط چند بیت کوتاه از آن بگویم.
هوش مصنوعی: وقتی که معانی را به نظم و راستی درآوردم، هدفم این بود که سخنانم شیرین و دلنواز باشد.
هوش مصنوعی: الهام الهی بیان کرد که آنچه را که عقل و خرد به آن کمک میکند، گفته شده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از ما تعریف و تمجید کند و در همین حال به عراق اشاره کند، چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: خسرو با یک تازیانه به کسی میزند که مثل ملک عراق باشد، هرچقدر هم که بزرگ و با عظمت باشد.
هوش مصنوعی: ای سایهٔ آن پادشاهی که وجودش از هرگونه عیب و نقص پاک و آزاد است.
هوش مصنوعی: روزهایی که به خاطر آسیبها و مشکلات، تمام آسمان پر از غبار و تیره و تار میشود.
هوش مصنوعی: زلزلهای که از حرکت سواران ناشی میشود، باعث بیقراری و ناآرامی زمین خواهد شد.
هوش مصنوعی: از نوک دندانها رنگی به اطراف پراکنده شده است که هوا را مانند باغ لاله زیبا کرده است.
هوش مصنوعی: باران علم در آسمان نمیبارد، چون که کمان بیبخار است.
هوش مصنوعی: وقتی که پرچم پیروزی تو به اهتزاز درآید، فتنهها و آشوبهایی در میدان نبرد به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: آسمان پر از سر و صدا و هیاهوی ستارههاست و این وضعیت نشاندهندهي خطر و ناامنی است.
هوش مصنوعی: زمانی که آتش سنبرت چون شعلهای درخشان برافروزد، پروین (ستارهای در آسمان) در محاسبهی شعلۀ آن بیحساب خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی سایهٔ عشقت بر من بیفتد، آن سایه مانند باری سنگین خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که گل لالهٔ با تیغ تو درخشید، در جهان پیروزی بهاری تازه خواهد بود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که قدرت و توانایی تو به حدی است که مانند خنجری در دستان علی بن ابیطالب میتابی و تأثیرگذاری بالایی داری.
هوش مصنوعی: اگر رستم و اسفندیار در میدان نبرد حاضر شوند، غیرتمندانی که دارای روحیهای قوی هستند، احساساتی عمیق و پرشور خواهند داشت.
هوش مصنوعی: چشمت را به سمتی بینداز که نشانهای از تو در آنجا باشد و بتوانی در آن راستا ادامه دهی.
هوش مصنوعی: از شریان دشمن، دشت پر از جویبار را میبینی.
هوش مصنوعی: جز پرچم تو، هر لباسی که در میدان نبرد بر تن میشود، به مانند نخ و تار بیکاربرد است.
هوش مصنوعی: واقعاً پیروزی و موفقیت نصیب کسی نمیشود که کمک و یاری خداوند را نداشته باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرنوشت آسمانی وجود دارد، فرزند زمین در کنار او خواهد بود.
هوش مصنوعی: کشور تو همچون جهان همیشه پابرجا و ماندگار باشد، که اگر کشور تو مستحکم باشد، خود به خود دوام و ثبات خواهد داشت.
هوش مصنوعی: زندگی پایدار و ماندگار، به صورتی که ادامهاش مانند عمر ابدی باشد و هرگز به انتها نرسد.
هوش مصنوعی: به وزیر آگاه و دانایی که میراث خانوادهاش را از نسلهای گذشته به ارث برده باشد.
هوش مصنوعی: آن شخص عادل که در کارهای حکومتی و دینی، عدالتش مشخص و واضح باشد.
هوش مصنوعی: آن کسی که در بالای آن مقام قرار دارد، تقدیرش به گونهای است که به خاطر حجاب و پردهای که بر اوست، نمیتواند به راحتی دیده شود.
هوش مصنوعی: کسی که ذاتش پاک و نیکوست و طهارت او از روح و جوهرش به ارث رسیده است.
هوش مصنوعی: آیا در پردهٔ پروردگار، جواهری پاک و ارزشمند وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: تو ای صدرا، در رتبهای همچون پادشاهی، که در این دنیا خواستهای بیش از جان خود داری.
هوش مصنوعی: تدبیر و برنامهریزی تو مانند کارهایی است که به پادشاهان بزرگی چون سلیمان نسبت داده میشود، و در واقع برتر از آن است.
هوش مصنوعی: خود را تسلیم میکنی مانند اینکه حکمی از دین به دوش عیسی قرار گرفته باشد.
هوش مصنوعی: باد به دست ستم و ظلم، مانند عدل و انصاف به دست چنار است.
هوش مصنوعی: دل من چون دل کفتهای است که از زیبایی تو به شدت آشفته و نگران است، مانند آتش که از شرارهاش میسوزد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر خطایش از تو عذرخواهی کند، نفس تو باید چنان صبور و بردبار باشد که او را ببخشد.
هوش مصنوعی: اگر در کوچه و خیابان قدم بزنی، ما را به خوبی میشناسی و میدانی که چگونه باید رفتار کنی.
هوش مصنوعی: رازهایی که تقدیر بر آنها تأثیر نمیگذارد، در نزد تو کاملاً روشن و واضح خواهد بود.
هوش مصنوعی: دنیا هرگز فساد و نقصان را نمیپذیرد تا زمانی که ارزش و مقام تو مانند یار غار (دوست نزدیک) باشد.
هوش مصنوعی: خورشید در زمان کسوف، درخشش خود را از دست نمیدهد، مگر اینکه قصر تو با پردهای پوشیده شود.
هوش مصنوعی: هر سرزمینی که برای تسخیر آن برنامهریزی کردی، اگر احاطهاش به دور چرخش زمان باشد، پس دستیابی به آن دشوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در حال حرکت باشی، نشانهها و نشانهگذاریها جابهجا خواهند شد، حتی اگر برای تو ثبات و آرامش وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: وارد شدن به فضای زندگی و بلندپروازی تو، تا وقتی که نگاه من به آن سرزمین باشد.
هوش مصنوعی: چشمهای تو به سمت آن بزرگوار در حرکت است، مانند مورچهای که در صف ایستاده است.
هوش مصنوعی: اگر سایر جانوران وحشی و پرندگان باشند، یا اگر مور و مار ساکن و آرام بگیرند.
هوش مصنوعی: پس از آن، هر زمانی که به درگاه تو بیایند، چه کوچک و چه بزرگ، با احترام و ارادت حضور خواهند یافت.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که در عراق چه سخنانی گفته میشود؟ آیا ممکن است که این حرفها از محیطی مثل این مرغزار نشات گرفته باشد؟
هوش مصنوعی: خواستهام این است که سرنوشت را طوری رقم بزنی که نام و یاد من در قندهار پرآوازه شود.
هوش مصنوعی: عزم و اراده تو قاطع است و نمیتوان تغییرش داد. نتیجه و سرنوشت ناگزیر و پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر حمایت و پشتیبانی تو در سرزمینهای پهلو وجود نداشته باشد، تلاش و ارادهات بیثمر و تو خالی خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کاری که تو انجام میدهی، اگر در زمینه حکمرانی باشد، بدون هیچ گونه فشار یا فوریت انجام میشود.
هوش مصنوعی: جایی که خواستهات بر تو تسلط پیدا کند، در واقع کنترل آسمان در دستان تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت با تو پیمان ببندد، خداوند بهطور وفادار به آن پایبند خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگرچه بهتر است که دشمن تو به خاطر دمی کوتاه از زندگی به زمین بیفتد و ذلت را بچشد.
هوش مصنوعی: شاید دلیل غصه خوردن، این باشد که اگر عمرش دوبار باشد، باز هم غم و درد و رنج وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: در دل من چیزی پنهان و ارزشمند وجود دارد که نباید آن را دست کم گرفت.
هوش مصنوعی: از ترکیب کلمات و معانی، همچون باغی که ثمرهی فراوانی دارد، همیشه محصولی شایسته به دست میآید.
هوش مصنوعی: زمانی که فکر و اندیشه به خوبی و دقت عمل کند، نتایج زیبا و شایستهای به بار میآورد.
هوش مصنوعی: در دوران حکومت تو، هر سال جوانتر و شادابتر از سال قبل خواهد بود.
هوش مصنوعی: من در عصر خودم سخنوری دارم که مردی است موفق و کاردان.
هوش مصنوعی: در دل خاک، جایی وجود دارد که اگر آسمان بر بالای آن قرار گیرد، میتواند در کنار آن باشد.
هوش مصنوعی: در ستایش وزیری که به خاطر غیرت و شجاعتش، جان آصف به او وابسته و دلخوش است.
هوش مصنوعی: یک عمر فردی با کلام شیرین و پخته صحبت میکند، زیرا او در طول زمان با علم و دانش روز به رشد و بالندگی رسیده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان آبی بالای سر ماست، اعمال خوب و بد در زندگی انسانها همیشه وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر خوبی و بدی که از آسمان به وجود میآید، به اندازهای اهمیت دارد که به آن ارجاع داده میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچکس نمیتواند از لطف و رحمت الهی بهرهمند شود مگر اینکه تو خود بخواهی و اختیار داشته باشی.
هوش مصنوعی: مبادا که همه توجه و عشق تو به غیر از تو باشد، زیرا اگر چنین شود، سلطنت و اهمیت جهان نیز بیمعنا خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.