خلعت سلطان عالم آفتاب دین و داد
بر بهاء دین یزدان فرخ و فرخنده باد
نجم دولت، میر نواب عجم، عثمانکه هست
سروری نیکوسرشت و مهتری فرخ نژاد
آن که چون او نامداری هرگز از ایران نخاست
وان که چون او رادمردی هرگز از مادر نزاد
همت او بر هنرمندان ره محنت ببست
دولت او بر خردمندان در نعمت گشاد
خصلت او در خراسان بخشش و بخشایش است
این دو خصلت در خراسان رسم و آیین او نهاد
چار چیز او دلیل دولت و اقبال اوست
رسم نیک و رای پاک و روی خوب و دست راد
غائبان از اشتیاق و مهر یاد او خورند
حاضران از خرمی بر روی او گیرند یاد
آن که گرمیکرد با او از فلک سردی ندید
وان که سردی کرد بر او بر زمین گرم اوفتاد
هیچ نایب نیست سلطان را از او به، لاجرم
آنچه او را داد سلطان هیچ نایب را نداد
در هر آن توقیع کاو بستاند از شاه و وزیر
اندر آن توقیع باشد مایهٔ انصاف و داد
ای هنرمندی که دیدار تو را دارد به فال
آن خداوندی که او را بنده باشد کیقباد
دارد از رای تو ملک مشرق و مغرب نَسَق
دارد از سعی تو شغل دولت و ملت نفاذ
تا فلک دست تو را بوسید همچون بندگان
بخت همچون چاکران پیش تو بر پا ایستاد
کی تواند یافت هرگز حشمت تو دیگری
کی تواند داشت هرگز قوت پولاد لاد
هر که او از آتش کین تو یابد آب روی
برنهد بر خاک سر تا بردهد خرمن به باد
خاد اگر مهر تو ورزد با خطر گردد چو باز
باز اگر کین تو جوید بیخطر گردد چو خاد
از حسد چون دیدهٔ اعدای تو گریان شود
دیدهٔ گریان اعدای تو گریان و تو شاد
زانکه هستی مهتر و هست اوستاد تو خرد
مادح توست آن که اندر شاعری هست اوستاد
چون ببیند رنگ رخسار تو گوید مرحبا
چون بیابد بوی اقبال تو گوید العیاذ
شکر تو از صدهزاران گفت نتواند یکی
گر شود گوینده و پیوسته همچون سندباد
تا که از حکمت مثل باشد ز لقمان حکیم
تا که در تقوی خبر باشد ز یحیی معاذ
از نوائب باد جاه تو کریمان را مفر
وز حوادث باد جود تو حکیمان را ملاذ
از قبول و حشمت تو بخت میمون هر زمان
دوستان و کهتران را مرده ی دیگر دهاد
کار میران و بزرگان از تو با سلطان بهکام
وز تو سلطان شاد و میران و بزرگان از تو شاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به معرفی و ستایش شخصیت برجستهای به نام «بهاء دین یزدان» میپردازد که به عنوان یک حاکم فرخنده و نیکوخصال توصیف شده است. شاعر از فضائل او چون بخشش و نیکوکاری در خراسان یاد میکند و تأکید میکند که او نسبت به دیگران مقام و قدرت خاصی دارد. همچنین به ویژگیهای او مانند رأی پاک، حسن صورت و دست راد اشاره میشود.
شاعر بیان میکند که هر کس با او دوستانه رفتار کند، شادکامی را تجربه خواهد کرد و حسد و دشمنی به سزای خود خواهد رسید. شعر در نهایت بر این نکته تأکید میکند که خوشبختی و کامیابی به همراهی و حمایت او مرتبط است و سلطنت و بزرگان از برکت وجود او خوشحال و سعادتمندند.
هوش مصنوعی: لباس و تشریفات سلطنت درخشان و نورانی مانند خورشید دین و ضابطه است، بر شادی و خیرخواهی یزدان که بزرگ و خوشبخت است، مبارک باد.
هوش مصنوعی: ستاره دولت، میرزادهٔ نواب عجم، عثمان است که سروری نیکو و مهتری با نژاد خوشبخت دارد.
هوش مصنوعی: آن کسی که مانند او هیچگاه در ایران ظهور نکرده است، و آن کسی که مانند او شرافت و جوانمردی ندارد، هرگز از دامن مادر به دنیا نیامده است.
هوش مصنوعی: تلاش او باعث شد که برای هنرمندان راه سختی و زحمت ایجاد شود، در حالی که نعمت و خوشبختی او بر خردمندان فراخ و وسیع گردید.
هوش مصنوعی: خصلت او در خراسان generosity و بخشش است و این دو ویژگی به عنوان سنت و رسم او به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: چهار چیز میتواند نشانهی موفقیت و شانس یک فرد باشد؛ رفتار خوب، اندیشهی پاک، چهرهی زیبا و دست مهربان.
هوش مصنوعی: غایبان از دوری و عشق به یاد او ناراحت هستند، ولی حاضرین از خوشحالی و زیبایی چهرهاش لذت میبرند و به یاد او میافتند.
هوش مصنوعی: کسی که با دیگران حسن رفتار و گرمی دارد، از آسمان سردی نخواهد دید، و کسی که با دیگران سرد برخورد کند، در زمین به سختی و مشکلات خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: هیچ نمایندهای نمیتواند جای سلطان را بگیرد، بنابراین آنچه سلطان به او میدهد، به هیچ نمایندهای داده نمیشود.
هوش مصنوعی: هر زمان که کسی از شاه و وزیر تأییدیهای دریافت کند، در آن تأییدیه نشانهای از انصاف و عدالت وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای هنرمند بزرگی که دیدارت برای کسی چون کیقباد ارزشمند است، به یاد آن خداوندی افتادهای که تو را بندهی خود میداند.
هوش مصنوعی: از نظر تو، سرزمینهای شرق و غرب سامان یافتهاند و تلاش تو در برقراری نظم و کارآمدی، باعث پیشرفت دولت و ملت شده است.
هوش مصنوعی: تا آسمان دست تو را بوسید، مانند بندگان خوشبخت و مانند چاکران، در مقابل تو ایستادهاند.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند همچون تو شکوه و عظمت داشته باشد و هیچکس نمیتواند به اندازه تو قدرتی چون پولاد پیدا کند.
هوش مصنوعی: هر کس که از آتش کینه تو به آب برسد، آنگاه رویش را بر خاک میگذارد و همه چیزش را به باد میدهد.
هوش مصنوعی: اگر محبت تو را داشته باشد، با وجود خطرهایی که وجود دارد، شجاعانه عمل میکند. اما اگر به دنبال انتقام تو باشد، بدون هیچ خطر و چالشی اقدام میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که دشمنان تو به خاطر حسد اشک میریزند، تو باید خوشحال باشی، زیرا آن اشکها نشانهی موفقیت و سربلندی توست.
هوش مصنوعی: زیرا که وجود، بزرگترین و بالاترین مقام را دارد و او، معلم توست. خرد و اندیشهات نیز از آنِ کسی است که در هنر شاعری مهارت دارد و او نیز معلم تو به حساب میآید.
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبای تو را ببیند، به تو خوشآمد میگوید و وقتی عطری از موفقیت و خوب اقبالی تو را حس کند، از آن احساس پناهندگی میکند.
هوش مصنوعی: سپاسگزاری از تو چنان زیاد است که هیچکس نمیتواند به طور کامل آن را بیان کند، حتی اگر کسی مانند سندباد دائماً صحبت کند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که از حکمت، مانند لقمان حکیم باشی و در تقوا، از یحیی معاذ خبر داشته باشی.
هوش مصنوعی: تأثیرات و زیباییهای مقام و بزرگی تو باعث میشود که بخشندگان همچنان به فضیلتها و جوانمردیهای خود ادامه دهند و در عین حال، عقلمندان و حکیمان از مهربانی و فراخدستی تو پناه میبرند.
هوش مصنوعی: هر زمان که تو را به عنوان شخصی با مقام و بزرگی بپذیرند، بخت خوب به دوستان و افراد کمسابقه یا بیقدرت این امکان را میدهد که از مردی دیگر به صورت مثبت یاد کنند و به آنها اعتبار ببخشد.
هوش مصنوعی: کار مردم و بزرگانی که تو به آنها کمک میکنی، موجب خوشحالی سلطان میشود و از این رو سلطان نیز به خاطر تو شاد است. به عبارتی دیگر، تو باعث شادی دیگران و حتی فرمانروا میگردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
[...]
چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد
شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد
شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه
شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد
هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب
[...]
این مبارک پی بنای محکم گردون نهان
کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد
روز و شب در آفتاب و سایه اقبال و بخت
جای ابراهیم بن مسعود ابراهیم باد
مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست
[...]
در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد
روز عید روزهداران فرخ و فرخنده باد
خسرو پیروزبخت و داور یزدانپرست
شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی نژاد
کاست از عالم ستم تا لاجرم شاهی فزود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.