تا جهان باشد خداوند جهان خاتون بود
دولت و اقبال او در مُلْک روزافزون بود
تا که باشد تاج شاهی بر سر سلجوقیان
تاج دین و تاج دنیا در جهان خاتون بود
عز گوناگون بود دائم سزای تاج دین
تا سزای تاجگوهرهای گوناگون بود
تا رضای او همی جویند سلطان و ملک
بخت سلطان فرخ و فال ملک میمون بود
آن یکی در شهریاری به ز نوشروان بود
وین دگر در پادشاهی مِه ز اَفْریدون بود
روی او در ملک روشن چون کف موسی بود
طبع این در عدل صافی چون دل هارون بود
تا بود چون مادر موسی و هارون تاج دین
بدسگال هر دو چون فرعون و چون قارون بود
بس سعادتها که از خاتون پدید آید همی
کان سعادتها ز وهم آدمی بیرون بود
هست اسرار خدایی کار خاتون بزرگ
بنده نشناسد که اسرار خدایی چون بود
گر ز بهر چشم بد تعویذ و افسون عادت است
وهم و سِرّ او به از تَعویذ و از افسون بود
هر چه راند بر زبان و هر چه آید در دلش
عدل را تاریخ باشد فتح را قانون بود
رای او ازگنبد گردون بسی عالیترست
پیش رای او چه جای گنبد گردون بود
هرکجا از حشمت و مقدار او گویی سخن
هفت کشور خرد باشد هفتگردون دون بود
گر خیال عدل و انصافش به جیحون بگذرد
شکر اوگوید هر آن ماهی که در جیحون باد
ور به دریا بگذرد اقبال او آرد برون
هرچه اندر قعر دریا لؤلؤ مکنون بود
از سرشک جود او در باغ ایام بهار
کارگاه پرنیان و چرخ سقلاطون بود
وز نسیم دولت او بر درخت و برزمین
عقدهای بهرمان و فرش بوقلمون بود
بر هر آن صحرا که باد همتش یابد گذر
خاک آن صحرا به مشک و غالیه معجون بود
زانکه آخر حرف نون است از خطاب و نام او
ماه نو بر چرخ هر ماهی چو زرین نون بود
بندهای کز دست او منشور یابد بر عمل
حشمت آن بنده بیش از حشمت مأمون بود
چون درآرد موکب عالی به مرو شاهجان
هیبت او در طراز و در بلاساغون بود
باز چون موکب برد بیرون به پیروزی ز مرو
گرد لشگرگاه او بر ساحل سیحون بود
آنگه بگریزد ز لشکر گاه او مدبر بود
و آن که بد خواهد به فرزندان او ملعون بود
باشد اشعار معزی بر سر احرار تاج
تا دل و جانش به شکر تاج دین مرهون بود
از ملوک دهر تا موزون هم یابد عطا
تا ثنای او به میزان خرد موزون بود
تا زمین در ماه نیسان چون رخ لیلی بود
تا هوا در ماه کانون چون دم مجنون بود
باد کانون همچو نیسان بر خداوند جهان
تا همه نیسان بدخواهان او کانون بود
بهرهٔ او تا قیامت راحت بیرنج باد
تاکه رنج و راحت اندر قصهٔ ذوالنّون بود
چشم و روی حاسدانش باد همچون سیم و زر
تاکه سیم و زر به ترکی یرمق و التون بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بزرگمنشی و عظمت خداوند و قدرت او در جهان اشاره دارد. شاعر از "خاتون جهان" میگوید که دولت و اقبال او همیشه در حال افزایش است و تاج شاهی بر سر سلجوقیان به او تعلق دارد. او را مادر موسی و هارون میداند و به تضاد میان خیر و شر (فرعون و قارون) اشاره میکند.
شاعر میگوید که سعادتها و خیرات ناشی از وجود این خاتون است و هیچکس نمیتواند اسرار خداوند را درک کند. قدرت و حکمت او به اندازهای بزرگ است که گنبد آسمان در برابرش کمارزش به نظر میرسد.
هر جا که بخت و اقبال او برود، آسایش و نعمت در آنجا خواهد بود. آثار جود و کرامت او در زندگی مردم مشهود است و در نهایت، آرزو میکند که او همیشه در راحتی و بیدغدغه باشد. شاعر به حاسدان او نیز هشدار میدهد که همچون طلا و نقره باشند و از او بدخواهی نکنند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا پابرجا باشد، خالق دنیا، یعنی خدا، وجود دارد و سرنوشت و موفقیت او در این سرزمین همواره در حال افزایش است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تاج شاهی بر سر سلجوقیان باشد، تاج دین و دنیا در دستان یک زن بزرگوار قرار دارد.
هوش مصنوعی: عزت و شرافت همواره در خون و سرشت دین وجود دارد، زیرا ارزش و زیبایی دین همانند جواهرات با رنگها و اشکال مختلف است.
هوش مصنوعی: سلطان و پادشاهان همواره در پی رضایت خداوند هستند و بخت و شانس آنها خوشیمن و نیکوست.
هوش مصنوعی: یک نفر در مقام سلطنت از نوشروان بهتر است و دیگری در پادشاهی از افریدون برتر است.
هوش مصنوعی: ظاهر او در این دنیا مانند کف دست موسی بسیار روشن و نمایان است و طبع او در عدالت، همچون دل هارون پاک و صاف است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مانند مادر موسی و هارون، تاج دین بر سر باشد، بدعتگذاران و ظلمسازان نیز همانند فرعون و قارون در محافل دینی حضور خواهند داشت.
هوش مصنوعی: بسیاری از خوشبختیها که از خانمی به وجود میآید، از خیال و تصور انسان فراتر است.
هوش مصنوعی: سرّ و رازهای الهی تنها در اختیار خداوند است و هیچ بندهای نمیتواند به درستی این اسرار را درک کند؛ زیرا فهم و شناخت آنچه مربوط به خداوند است، برای انسانها ممکن نیست.
هوش مصنوعی: اگر برای حفظ از چشم بد، به تعویذ و افسون پناه ببریم، باید بدانیم که در حقیقت، توهم و راز واقعی او از تعویذ و افسون بهتر و بالاتر است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر زبان بیاید و هر احساسی که در دل او باشد، عدالت شکلگرفته در تاریخ است و پیروزی، قانونی است که باید رعایت شود.
هوش مصنوعی: نظر او از آسمان و جهان بسیار بالاتر است؛ در برابر نظر او، جایی برای آسمان و جهان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از بزرگی و مقام someone باشد، باید دانست که ارزش او از هفت کشور و هفت آسمان پایینتر است.
هوش مصنوعی: اگر فکر کند که عدالت و انصافش به رود جیحون برسد، هر ماهی که در جیحون است، شکر او را خواهد گفت.
هوش مصنوعی: اگر شانس و اقبال کسی با او باشد، حتی اگر به دریا برود، هر آنچه که در عمق دریا مخفی شده باشد، به او خواهد رسید.
هوش مصنوعی: بارش سخاوت او مانند باران بهاری، باغی از لطافت و زیبایی را به وجود آورده است که woven با ظرافت و مانند چرخ دستی در حرکت است.
هوش مصنوعی: از نسیم خوشبختی او، درختان و زمین پر شده از گلها و چیزهای زیبا مانند فرش بوقلمون بود.
هوش مصنوعی: در هر صحرا که باد به آنجا برسد، خاک آنجا با مشک و عطرها آمیخته میشود.
هوش مصنوعی: چون که در پایان نام و خطاب او، حرف نون وجود دارد، مانند ماه نو که در هر ماه در آسمان میدرخشد، و به مانند نون زرین است.
هوش مصنوعی: بندهای که از سوی خداوند به او عمل و کرامت عطا شود، موقعیتش و عظمتش بیشتر از عظمت مأمون خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی کاروان باشکوه شاهجان وارد مرو میشود، شکوه و جلال او در لباس و تزییناتش به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: با خروج سپاه و در پی پیروزی، لشکر او در کنار رود سیاحون قرار داشت.
هوش مصنوعی: سپس از سپاه میگریزد؛ کسی که هوشمند است و آنکه به فرزندانش بدی میخواهد، نفرین شده است.
هوش مصنوعی: اشعار معزی باید مانند تاج بر روی سر آزادگان باشد تا دل و جان آنها به خاطر قدردانی از دین و ارزشهایش در امان باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستایش او مطابق با خرد و عقل باشد، حتی پادشاهان دنیا هم از او هدیه و عطا میگیرند.
هوش مصنوعی: زمین در ماه نیسان زیبا و دلکش مانند صورت لیلی است و هوا در ماه کانون گرم و عاشقانه مانند نفس مجنون به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: با وزش باد در کانون، همچون نیسان، بر خداوند جهانیان، همه بدخواهان او هم به نیسان دچار خواهند شد.
هوش مصنوعی: به امید این که تا قیامت، او از راحت و آسایش برخوردار باشد و رنج و زحمت تنها در داستان ذوالنون وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: چشمان و چهرهی کسانی که حسد میورزند، مثل نقره و طلا باشد تا اینکه نقره و طلا در زبان ترکی معانی خاصی دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه او را میل خاطر سوی ارزانی بود
او برنج و خواری ارزانی و ارزانی بود
من بچشم یار از آن خوارم که ارزان یافتست
چون ببینی خواری هرچیز ز ارزانی بود
بر جفای صد شبش ناید پشیمانی شبی
[...]
خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید
باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
در چنین صد جشن فرخ شادباش و شاه باش
کایزد از بهر تو این شاهی و شادی آفرید
ملک گیتی دولت عالی تورا دادست و بس
[...]
از برای بخشش آموزی چو اقبال و خرد
آفتاب از اوج خود شاگرد این درگاه باد
هر که را نور تجلّی بر دلش آید پدید
بس عجب نه گر چو موسی که برو ریحان شود
عیش من تلخ است بی تو ور بخواهد یک زمان
دو لب شیرین تو تلخ مرا شیرین کنند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.