چون خُلد شد خراسان با شادی مُخلٌد
از شاه با سعادت محمودِ بن محمد
شاهی که بود خواهد تا دامن قیامت
هم ملک او مُهَنّا هم بخت او مؤیّد
شاهی که در سخاوت صد خسروست تنها
شاهیکه در شجاعت صد لشکرست مفرد
از بهر افسر او زاید ز آب لؤلؤ
وز بهر ساغر او خیزد ز خاک عَسجَد
لعل و زَبَرجَد از کان آرد پدید گردون
تا برکمر نشاند هم لعل و هم زَبَرجَد
اسبش به گاه جولان ماند به چرخ گردون
وز فَرْقَدست و شِعری او را لگام و مِقود
شاهی است او که دارد در خاندان شاهی
دولت زیادت از مر حشمت زیادت از حد
هست از بلند بختی چون عم و چون برادر
هست از بزرگواری مانندهٔ أب و جد
شاه جهان محمد زو شاکرست و راضی
زیر درخت طوبی در جنت مخلّد
با ناز و شادمانی امروز آمد ایدر
با عزّ و کامرانی فردا رسد به مقصد
سلطان عالم او را بر تخت پادشاهی
هر روز در خراسان مجدی دهد مجدد
باغ مراد سلطان گردد بدو مزین
کاخ نشاط لشکر گردد بدو مُشَیّد
وز رای روشن او دلها شود منور
وز فر طلعت او رخها شود مورّد
ای خسروی که پیشت گر شیر حمله آرد
دستت به زخم خنجر آن حمله را کند رد
هرکسکه با تو دل را چون تیر راست دارد
در پیش تو به خدمت همچون کمان کند قد
چون مهر آسمان را مهرت شود قلاده
بوسد زمین به خدمت منت کند مخلّد
چون بر سر تو باشد آن افسر مُرَصّع
چون درید تو باشد آن خنجر مُهَنّد
خورشید را تو گویی داری نهاده بر سر
مریخ را تو گویی داری گرفته در ید
بتوان شمرد آسان اسباب دولت تو
گر قطرههای باران هرگز سود مُعدّد
دولت به سان نصرت کردست با تو پیمان
تا عالم است باشد پیمان او موکّد
از لفظ مدح گویان در حق پادشاهان
گر فال سعد باسد فال رهیت اسعد
این مدحگوی مخلص زودا که در خراسان
در مدح و آفرینت سازد بسی مُجَلّد
تا آفرین و مدحت از برکنند شاهان
چون کودکان مکتب از برکنند اَبجَد
خوانند و یادگیرند آن شعرهای زیبا
هم عالمان افضل هم فاضلان اَوحد
تا گرد زهره و مه بر روی خوبرویان
باشد ز عنبر و ندّ زنجیرها مُعَقّد
تابنده باد رایت همتای زهره و مه
خوشبوی باد بزمت مانند عنبر و نَدّ
از فرّ بخت بادا عیشت همه مُهَنّا
وز مهر شاه بادا کارت همه مُمَهّد
پیوسته جان مادح در شکر تو مغرّق
همواره پای حاسد در بند تو مقید
دیدار تو مبارک ایام تو همایون
تایید تو مُخَلّد اقبال تو مؤیّد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش شاه محمود بن محمد، پادشاه خراسان، پرداخته و او را با صفات برجستهای چون سخاوت، شجاعت و بزرگواری توصیف میکند. شاعر به او تبریک میگوید که خراسان با خوشحالی در تسلط اوست و آیندهی نیکو و پیروزیهای بیشتر برای او پیشبینی میکند. او به عنوان پادشاهی بزرگ و موفق شناخته میشود که خانوادهاش نیز دارای مقام و منزلت هستند. همچنین شاعر به اهمیت محبت و وفاداری به پادشاه اشاره میکند و به برکتهایی که در سایهی حکمرانی او نصیب خراسان میشود، اشاره مینماید. در نهایت، شاعر دعا میکند که عمر و خوشبختی شاه پایدار باشد و با امید به آینده، زیبایی و شکوه سلطنت او را جشن میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی خراسان به بهشت تبدیل شد، مردم به خاطر پادشاه سعادتمند، محمود بن محمد، در شادی و خوشحالی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: شاهی که وجود دارد، تا روز قیامت همواره سلطنتش برقرار خواهد بود و سعادت و موفقیت هم همراه او خواهد بود.
هوش مصنوعی: سلطانی که از نظر بخشندگی مانند صد پادشاه است، و تنها سلطانی که از نظر شجاعت مانند صد سپاه است، یکتا و بینظیر است.
هوش مصنوعی: به خاطر تاج او، مروارید از آب به وجود میآید و برای میاش، طلا از خاک میروید.
هوش مصنوعی: دستگاههای گوهرتراشی در زمین، لعل و زبرجد را خلق میکنند و سپس این گوهرها را به صورت زیورآلاتی زیبا بر روی کمر انسانها میآویزند.
هوش مصنوعی: اسب او در میانه میدان باقی مانده و در چرخ و مدار دنیا در حال چرخش است و به خاطر قدرت و شعرش، او را هدایت میکنند و کنترل میکنند.
هوش مصنوعی: او شاهی است که در خانواده شاهی، ثروت و قدرتش بیشتر از حدی است که باید باشد و از نظر جلال و شکوه، بسیار برجسته و ممتاز است.
هوش مصنوعی: انسانهایی که از شانس و اقبال خوب بهرهمند هستند، مانند عم و برادر دارای صفات بلندمرتبهای هستند که از بزرگمنشی و شرافت پدر و اجدادشان به آنها رسیده است.
هوش مصنوعی: محمد، شاه جهانیان، همواره شاکر و راضی است و در زیر درخت طوبی در بهشت جاودان زندگی میکند.
هوش مصنوعی: امروز با شادی و زیبایی به اینجا آمدهای، و فردا با افتخار و خوشحالی به هدفی که داری خواهی رسید.
هوش مصنوعی: سلطان جهان هر روز به او مقام و عزتی در خراسان میبخشد.
هوش مصنوعی: باغ آرزوها به وسیله او زیبا خواهد شد و کاخ شادی سپاه به واسطه او بنا خواهد شد.
هوش مصنوعی: با اندیشه روشنی که او دارد، دلها روشن میشوند و به واسطه زیبایی چهرهاش، چهرهها زیبا و جذاب میگردند.
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که اگر شیری هم در نبرد به تو حمله کند، تو با چاقوی تیز خود زخم او را به راحتی میزنی و او را متوقف میکنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش نسبت به تو صاف و راست مثل تیر است، در حضورت همچون کمانی خود را به خدمت و احترام در میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی که محبت تو مانند ماه در آسمان درخشان میشود، زمین با کمال احترام و خدمت به تو تعظیم خواهد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی آن تاج زیبا بر سرت باشد، مانند این است که آن خنجر تیز و بران به دست تو باشد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد تو خورشید را در دستانت گذاشتهای و کره مریخ را هم در چنگال خود داری.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن قدرت و ثروت تو، میتوان به آسانی وسایل و امکاناتش را شمرد، اگر چه باران قطرههای زیادی داشته باشد و هرگز نیاز به شمارش نداشته باشد.
هوش مصنوعی: کمک و fortunes همچون حمایت الهی با تو عهد و پیمانی بسته است و تا زمانی که جهان برقرار است، این پیمان هم ماندگار و محکم خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر مدح و ستایشها درباره پادشاهان به نیکی باشد، آن را به فال نیک بگیر و این نشانهای از سعادت تو است.
هوش مصنوعی: این مدحگوی وفادار و صمیمی به زودی در خراسان برای تو شعرها و ستایشهای زیادی خواهد سرود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که پادشاهان مانند کودکان مکتب، تو را به خاطر تمجید و ستایش خود فراموش کنند.
هوش مصنوعی: آن شعرهای زیبا را هم عالمان برجسته و هم افراد باهوش و منحصر به فرد میخوانند و میآموزند.
هوش مصنوعی: بهتر است که زیبایی و جذابیت چهرههای زیبا همچون گرد و غبار درخشان باشد، و زنجیرهایی به مانند عنبر و زعفران، در پشت آنها معلق باشد.
هوش مصنوعی: باد خوشی میوزد که مانند ستاره زهره و ماهی زیبا و خوشبوست، بویی دارد که انسان را به یاد عنبر و عطرهای خوش میاندازد.
هوش مصنوعی: باشد که خوشبختی تو همواره در اوج باشد و شادیات از الطاف و محبتهای شاه پایدار و هموار گردد.
هوش مصنوعی: جان مداح همیشه در شکرگزاری تو غرق است، در حالی که پای حسود همواره در بند تو گرفتار است.
هوش مصنوعی: دیدن تو خوشیمن است و روزهایت پر از سعادت. تأیید تو جاودانه است و خوشبختیات همواره حمایت شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک چیز ای برادر گر عشق رهبر آید
محبوب جان عاشق چون خیر محض باشد
خاقان دین منوچهر کز یاری سپهرش
در صدر مهر مسند مه پایگانه زیبد
یا مَن حَویَ المَعالی بالصَارمِ المُهَند
لِلعالَمینَ مِنه ضَلَّ النَعیمُ سَرمد
ای بر فراز گردون قدرت نهاده مسند
برخور ز ملک باقی و ز دولت مخلد
قَاضَت عَلَی البرا یا مِن کفّکَ العَطایا
[...]
تشریف دست سلطان چوگان بود ولیکن
بیگوی، درون میدان، چوگان چه کاردارد؟
به با رخ تو خود را بوجه می ستای
این نام حسن بروی بر عکس می نماید
د ای گل چه می گشانی پیش من این ورقها
گر ناز و شیوه نبود زینها چه می گشاید
درویش کوی خود را مرسوم غم رسانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.