محب چون خواهد که مراقب محبوب باشد، چارۀ او آن بود که محبوب را بهرچشمی مراقب باشد و بهرنظری ناظر،چه او را در هر علمی صورتی است و در هر صورتی وجهی است، و در همه اشیاء ظهور او را مراقب بود، چه ظاهر همه اشیاء اوست، چنانکه باطن اوست. هوالظاهر و الباطن. هیچ چیز نبیند که او را پیش از آن یا پس از آن یا درآن یا با آن نبیند. محب اینجا بیش خلوت نتواند نشست، عزلت نتواند کرد، چه او را عین اشیاء بیند، مقامی بر مقامی نگزیند، و از هیچ چیز عزلت نتواند کرد؛ چه غایت عزلت آن بود که در خلوتخانه نابود وجود نشیند و از جملۀ اسماء و صفات حق و خلق عزلت گزیند. لیکن پس از آنکه ناظری او جویان منظوری دوست آمد و دانست که مرتبۀ معشوقی را به عاشقی او تعلق گونهای است، عزلت چگونه کند که: الربوبیة بغیر العبودیة محال. اینجا عاشق هم بحسابی درمیآید، چه اگر عاشق کرشمۀ معشوقی را قابل نیاید تهی ماند. ان للربوبیة سراً لو ظهر لبطلت الربوبیة، هرچند معشوق را حسن و ملاحت به کمال است و از روی کمال هیچ در نمییابد.
بیت
نی حسن ترا شرف ز بازار من است؟
بت را چه زیان چو بت پرستش نبود؟
اما از روی معشوقی نظارۀ عاشق درمییابد. از سهل پرسیدند که: ما مراد الحق من الخلق؟ گفت: مساهم علیه. حریت اینجا از جانبین متعذر مینماید، چه هرجا که نسبت آمد حریت رفت.
بیت
آزادی و عشق چون نمیآید راست
بنده شدم ونهادم ازیک سو خواست
حریت مطلق در مقام غنای مطلق یافته شود، والا از روی معشوی، همچنانکه نیاز و عجز عاشق را ناز و کرشمۀ معشوق دریابد همچنین کرشمه و ناز او را نیز طلب و نیاز عاشق بکار آید، و این کار بییکدیگر راست نیاید، اینجا ناز و کرشمه و دلال معشوق با نیاز و تذلل و انکسار عاشق همه آن گوید:
نحن فیاکمل السرور ولکن
لیس الا بکمیتم السرور
دانی چه گفت و شنود میرود؟ میگوید: هرچند.
بیت
تشریف دست سلطان چوگان بود ولیکن
بیگوی، درون میدان، چوگان چه کاردارد؟
شعر
نی غلط گفتم که اینجاعاشق و معشوق اوست
گرچه ما از عشق او اندر جهان افسانهایم
ما کهایم؟ ازما چه آید؟ تا نپنداری که ما
روی او را آینه،یا زلف او را شانهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی رابطه عاشق و معشوق میپردازد و تأکید میکند که محب (عاشق) باید همیشه مراقب محبوب (معشوق) باشد. این مراقبت به این معناست که عاشق باید در هر چیزی به دنبال جلوههای محبوب بگردد، زیرا محبوب در هر علمی و هر ظاهری جلوهای دارد. این عشق به قدری عمیق است که عاشق نمیتواند به تنهایی و در خلوت بماند، زیرا وجود همه چیز را تحت تأثیر محبوب میداند.
در این رابطه، عزلت (تنهایی) برای عاشق ممکن نیست، زیرا او نمیتواند از جلوههای معشوق فاصله بگیرد. عزلت به معنای شناسایی وجود خداوند به عنوان رب و عباس است و این دو بدون یکدیگر معنا ندارند. در واقع، عشق و آزادی در این بستر نمیتوانند به صورت مطلق وجود داشته باشند، زیرا عاشق نیازمند است و معشوق به خودی خود بینیاز نیست.
در نهایت، عشق و نیاز همیشه به هم وابستهاند و در تعامل با یکدیگر کامل میشوند. متن به زیبایی بیان میکند که هرچند معشوق تمام کمالات را دارد، اما بدون عشق و نیاز عاشق، این کمال به تنهایی نمیتواند کامل بماند. بنابراین، عاشق و معشوق در یک رابطه متقابل و وابسته به یکدیگر به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به محبوبش توجه داشته باشد، باید به هر شکل و ظاهری از محبوب نگاه کند؛ زیرا او در هر دانش و مفهومی، جلوهای دارد و در همه چیز به طوری تجلی میکند که در ظاهر و باطن یکی است. محبوب چیزی نیست که بتوان آن را در زمانی خاص یا در مکانی جدا مشاهده کرد. در این حالت، محبت به قدری عمیق است که عاشق نمیتواند در خلوت و تنهایی بماند، زیرا محبوب در تمامی چیزها حاضر است. عشق به او به گونهای است که نمیتوان از آن فاصله گرفت، چرا که جدایی از محبوب ممکن نیست. وقتی کسی بخواهد به محبوبش نزدیک شود و بفهمد که رابطه عاشق و معشوق چگونه است، از چه طریقی میتواند از دیگران جدا شود، در حالی که ربوبیت بدون عبودیت به هیچ وجه امکانپذیر نیست. اینجا عاشق نیز به حساب میآید و اگر نتواند زیبایی و جذابیت محبوب را درک کند، پوچ خواهد بود، زیرا زیبایی و کمال محبوب به قدری است که اگر حقیقتش نمایان شود، همه چیز از ربوبیت ساقط میشود، هرچند محبوب در کمال زیبایی است و هرگز به کسی نمیتواند بیتوجه باشد.
هوش مصنوعی: آیا زیبایی تو از بازار من باارزشتر است؟ بت را چه ضرری دارد اگر کسی پرستندهاش نباشد؟
هوش مصنوعی: اما عاشق از طریق معشوقش به درکش میرسد. در مورد پرسش میکنند که چه کسی حق را از بین مخلوقات میشناسد؟ پاسخ میدهد: او همراه با دیگری است. در اینجا آزادی از هر دو طرف به نظر میرسد که امکانپذیر نیست، زیرا هر جا که نسبتی برقرار شود، آزادی خاموش میشود.
هوش مصنوعی: آزادی و عشق، وقتی به درستی نمیآید، من خود را گناهکار میدانم و از یک طرف تسلیم خواستههایم شدهام.
هوش مصنوعی: آزادی مطلق زمانی به کمال خود میرسد که در مقام غنای مطلق قرار گیرد. در غیر این صورت، شبیه به وضعیت عاشق و معشوق خواهد بود؛ به طوری که نیاز و ناتوانی عاشق با ناز و جذابیت معشوق شناخته میشود و این جذابیت و ناز نیز به نوعی پاسخگوی نیاز و خواسته عاشق میشود. در این حالت، ناز و جذابیت معشوق و نیاز و تسلیم عاشق همچون دو روی یک سکه به هم پیوستهاند و بدون یکدیگر معنا ندارند.
هوش مصنوعی: ما در شادی تو قرار داریم، اما این شادی تنها در سایهی زیباییات معنا مییابد.
هوش مصنوعی: میپرسد آیا میدانی چه صحبتهایی در حال انجام است؟ و سپس ادامه میدهد: هرچند.
هوش مصنوعی: قدرت و مقام سلطانی فقط به تشریفات و ظواهر آن مرتبط است، اما در حقیقت، در میدان عمل و واقعیت، اعتبار و توانایی واقعی چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اگرچه ما در جهان به سراغ عشق و داستانهای عاشقانه میرویم، ولی در واقع عشق و معشوق واقعی همه جا و در همگان وجود دارند. عشق حقیقی فراتر از خیال و داستانهاست و این رابطه عمیق و واقعی در پس هر تجربه عاشقانه وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما چه کسانی هستیم و چه تاثیری میتوانیم داشته باشیم؟ تا این فکر را نکنید که ما فقط آینهای هستیم برای نشان دادن چهره او یا شانهای برای بافتن موهای او.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.