جشن عید اندر شریعت سنت پیغمبرست
قدر او از قدر دیگر جشنها افزونترست
هست این جشن جهان افروز در سالی دو بار
ملک را فر ملک هر روز جشنی دیگرست
عُدّت مُستَظهر و فخر ملوک روزگار
بازوی دولت که تاج ملت پیغمبرست
سایهٔ یزدان و خورشید همه سلجوقیان
ناصر دین خسرو مشرق که نامش سنجرست
شهریاری کز خطاب و نام او نازد همی
هرکجا درکشور ایران خطیب و منبرست
در سرای پادشاهی بر سریر خسروی
چون ملک سلطان و چون البارسلان نیک اخترست
گوهر سلجوق را زین و جمال از فر اوست
همچنان چون عِقد را زین و جمال از گوهر است
در بقای او جهان را رامش و آرامش است
همچو تن را جان بقای او جهان را درخور است
رای ملک افروز او را ماه تابان خادم است
دولت پیروز او را چرخ گردون چاکر است
آن درختی کایزد اندر باغ اقبالش نشاند
بیخ و شاخ آن درخت از باختر تا خاورست
اندر آن وقتی که حاضر باشی اندر حضرتش
منظرش چون بنگری زیباتر از هر منظر است
و اندر آن وقتی که غایب باشی از درگاه او
مخبرش چون بشنوی مخبرتر از هر مخبرست
همچنان کاندر چهارم آسمان است آفتاب
طلعت میمون او اندر چهارم کشور است
گر به باغ اندر بیفزاید ز عرعر خرمی
رایت او باغ نصرت را بهجای عرعرست
ور سر شاهان بیفزاید به افسر روز بار
نامهٔ او بر سر شاهان به جای افسرست
زانکه اندر خنجر او هست زهر جانگزای
جانگزاید دشمنان را تا بهدستش خنجرست
زانکه اندر ساغر او هست نوش جانفزای
جان فزاید دوستان را تا به دستش ساغرست
باید اندرخدمتش پشت بزرگان چنبری
پشتگردون زینقبل درخدمتش چونچنبرست
یادکرد او بزرگان را ثبات دولت است
آفرین او حکیمان را طراز دفترست
کوه بینی زیر دریا هرکجا باشد سوار
زانکه او دریا دل است و اسب او که پیکرست
آب بینی جفت آذر چون زند در رزم تیغ
زانکه تیغ او بهرنگ آب و جفت آذرست
اندر آن صحرا که او با دشمنان کرده است حرب
تا گه محشر در آن صحرا نهیب محشرست
بر امید پادشاهی هر کسی دستی بزد
منت ایزد را که اکنون حق به دست حقورست
برد کیفر هر که از پیمانش بیرون برد سر
آنچه پیش آمد قدر خان را نشان کیفرست
بر خلاف دولت او سر دهد ناگه به باد
هرکه را از کینه و پرخاش بادی در سرست
خانهٔ اقبال او دارد ز پیروزی دری
بدسگال ملک او چون حلقه بیرون از در است
پیش او خصمان همه اعجاز نخل اند از قیاس
حملهٔ او از پس خصمان چو باد صرصرست
گه بهسوی رایت رای است فرخ رای او
گه زبهر غَزْوْ قصد او به قصر قیصرست
گر بفرماید بگیرد ملک هند و ملک روم
صاحب الجیش آنکه او را پهلوان لشکرست
تا نه بس مدت حصار غور بگشاید به زور
گر حصار سومنات و قلعهٔ کالنجرست
رخنه گرداند به اقبال ملک حِصن عدو
گر چوکوه بیستون و بارهٔ اسکندرست
هست کار ناصرالدین نصرت و فتح و ظفر
تا وزیرش مهربان و عادل و دینپرورست
با ملک سلطان قوامالدین به جنت هست شاد
با ملک سنجر نظامالدین بهشادی ایدرست
هست خدمتگر در آن گیتی پدر پیش پدر
واندرین گیتی پسر پیش پسر خدمتگرست
ای خداوندی که بزم توست فردوس برین
واندرو ساقی چو حورالعین و می چون کوثرست
می ستان هر لحظه از دست نگار آزری
در چنین جشنی که آیین خلیل آزرست
عشرتت اندر زیادت باد اندر روز عید
زانکه طبعت عشرت افزای است و شادی گسترست
باد زیر سایهٔ عدلت جهان بیداوری
زانکه عدل تو همه خلق جهان را داورست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره جشن عید و اهمیت و جایگاه آن در دین اسلام و سنت پیامبر (ص) است. عید به عنوان جشنی ویژه و پرنور در سال دو بار برگزار میشود و ریشه در قدرت و سلطنت الهی دارد. تأکید میشود که این جشن برای ملوک و پادشاهان اهمیت زیادی دارد و نماد اتحاد و ثبات است. همچنین، نام ناصرالدین و سنجر به عنوان پادشاهان برجسته ذکر شده که در سایه یزدان و با عدالت سلطنت میکنند. در کل، متن تمجید از عدل و قدرت پادشاهی، جشن و شادی، و اهمیت این موضوعات در زندگی اجتماعی و سیاسی است.
هوش مصنوعی: جشن عید در دین، مطابق با سنت پیامبر اسلام است و اهمیت آن از دیگر جشنها بیشتر است.
هوش مصنوعی: این جشن که نور و روشنی به جهان میبخشد، در سال دو بار برپا میشود، اما هر روز در ملک، جشنی دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: سلاح و قدرتی که وی را یاری میدهد و باعث افتخار پادشاهان زمانه است، همان قوت و پشتیبانی حکومت است که تاج و نشان ملت، بهسان نشانهای از پیامبری به شمار میآید.
هوش مصنوعی: همه سلجوقیان تحت سایهٔ خدا و خورشید، ناصر دین، پادشاه مشرق هستند که نامش سنجر است.
هوش مصنوعی: شخصیتی سلطنتی که به خاطر نام و عنوانش هر جا در ایران مورد احترام و ستایش قرار میگیرد و سخنرانان بینظیری در منابر وجود دارند.
هوش مصنوعی: در قصر پادشاهی، شخصی مانند سلطان و البارسلان بر تخت سلطنت نشسته است و همچنان که ستارههای نیکو بر آسمان میدرخشند، او نیز دارای شایستگی و ویژگیهای برجستهای است.
هوش مصنوعی: سنگ قیمتی سلجوق به خاطر زیبایی و جلالش از فر (نژاد) اوست، همانطور که زیبایی و زینت یک گردنبند (عقد) به خاطر سنگ قیمتیاش است.
هوش مصنوعی: وجود او به جهان آرامش و آسایش میبخشد، مانند اینکه جان برای بدن ضروری است. ضرورت وجود او برای جهان مانند نیاز بدن به جان است.
هوش مصنوعی: حضور و وجود او مانند ماهی درخشان است که یک خادم همیشگی دارد و سعادت و کامیابی او از آسمان حمایت میشود و آسمان نیز به عنوان خدمتگزار او عمل میکند.
هوش مصنوعی: درختی که خداوند در باغ خوشبختیاش کاشته، ریشه و شاخهای آن از سمت غرب تا شرق گسترده شده است.
هوش مصنوعی: در آن زمانی که تو در کنار او باشی و به چهرهاش نگاه کنی، زیباییاش از هر منظرهای دیگر دلفریبتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که تو از درگاه او غایب باشی، اگر خبری به او برسانی، او از هر کسی دیگر بهتر و بیشتر از موضوع باخبر است.
هوش مصنوعی: آفتاب جلال و زیبایی او در چهارمین آسمان میدرخشد و همچنان که در آسمان است، در چهارمین سرزمین نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر در باغ برکت و خرمی بیشتری افزوده شود، باید به جای صدای ناهنجار خر، صدای پیروزی را بشنویم.
هوش مصنوعی: اگر اقتدار و مقام شاهان به دست بیاید، روزی نامهای از سوی او بر سرشان قرار میگیرد که به جای تاج و افسر، نشان دهندهٔ قدرت اوست.
هوش مصنوعی: چون در خنجر او قدرت و ویژگیای است که باعث میشود دشمنان از جان بگزینند، باید مراقب بود زیرا این خنجر در دست اوست.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در جام او نوشیدنی وجود دارد که جان را میافزاید، دوستان تا زمانی که ساغر در دست اوست، از این نعمت بهرهمند خواهند شد.
هوش مصنوعی: باید در خدمت او به گردن بزرگان تعظیم کنیم، مثل چنبرهای که دور گردونه آسمان در حرکت است.
هوش مصنوعی: به یاد او، بزرگانی همچون کوه استوار هستند و دستاوردهای او برای حکیمان همچون دفتر و ثبت و ضبطی گرانبهاست.
هوش مصنوعی: هر جا کوهی وجود داشته باشد، آنجا میتوان سوار آن شد، زیرا او دل بزرگی دارد و سوارش نیز به تمام معنا وجودی دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که آب بینی دو شقه آذر به جنگ میآید، مانند تیغی است که رنگش شبیه آب و نیز شبیه دو شقه آذر است.
هوش مصنوعی: در آن بیابانی که او با دشمنان جنگ کرده، تا روز قیامت، صدای رستاخیز و هیاهوی آنجا به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که منتظر رسیدن به مقام پادشاهی است، باید بداند که همواره باید دست به دامن خداوند بزند، زیرا اکنون حق و حقیقت در دست خداوند است.
هوش مصنوعی: هر کس که از عهد و پیمان خود خارج شود، سزا و عواقب کارش را خواهد دید. آنچه که در آینده پیش میآید، نشاندهندهی اندازه و مقام او خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کس که از کینه و خشم پر شده باشد، ناگهان ممکن است دچار بدبختی شود و دولت و خوشبختی او به باد برود.
هوش مصنوعی: خانهی اقبال او بر اثر پیروزی، دارای دربی است که در دستان سرنوشت قرار دارد و به نوعی نشاندهندهی حقایق بیرونی است. ملک او مانند حلقهای است که در بیرون از در قرار دارد و به نوعی دستنخورده و غیرقابل دسترسی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در برابر او، دشمنان مانند معجزهای از درخت نخل هستند و حمله او به آنان همچون وزش باد شدید میباشد.
هوش مصنوعی: گاهی به سوی مشورت با خردمندان میرود و گاه به دنبال جنگ و غزوه، هدفش هم به قصر قیصر است.
هوش مصنوعی: اگر فرمان دهد، سرزمین هند و روم به تصاحب خواهد آمد و آن کسی که فرمانده سپاه است، صاحب این حکومت خواهد بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مدت زمان طولانی برای شکستن محاصره و خروج از آن نگذشته باشد، حتی اگر دیواری بزرگ و مستحکم مانند حصار سومنات یا قلعهٔ کالنجر وجود داشته باشد، نمیتوان به راحتی به آن دسترسی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: اگر قدرتمندترین قلعهها و دژها هم در دست دشمن باشد، باز هم به خاطر عزم و ارادهای که داریم، میتوانیم بر آنها غلبه کنیم و بر اقبال و موفقیت خود تسلط پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: کارهای ناصرالدین موفقیت و پیروزی است، زیرا وزیر او انسانی مهربان، عادل و دیندار است.
هوش مصنوعی: با پادشاه قوامالدین در بهشت خوشحال هستیم و با پادشاه سنجر نظامالدین نیز به خوشحالی میپردازیم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، پدر خدمتگذار دیگری است و در این دنیا، پسر نیز خدمتگزار پدرش میباشد.
هوش مصنوعی: ای پروردگاری که بهشتیترین مجالس در حضور تو برپا میشود و در آنجا ساقیات مانند حوریان بهشتی و شرابات مانند کوثر است.
هوش مصنوعی: در هر لحظه از زیبایی دستهای نگار آذری بهره ببر و در این جشن که رسم خلیل آزر است، شاد باش.
هوش مصنوعی: امیدوارم خوشیها و لذتهایت در روز عید افزایش یابد، زیرا طبیعت تو جویای شادی و خوشی است.
هوش مصنوعی: باد در سایهٔ عدالت تو باعث میشود که جهان دیگر نیازی به قضاوت نداشته باشد، زیرا عدالت تو خود قضاوتکنندهای برای تمام انسانهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهی کز مهر تو چون بهرمان گردد چمست
جام می بستان که عید فرخ و جشن جمست
چون جمت با دادیار و ملک نارفته ز چنگ
رخ ز می بیجاده رنگ و دل ز ناز و نوش مست
با رضای تو ولی را خار گردد چون حریر
[...]
رای نورانی او جز آفتاب چرخ نیست
زانکه نورش در جهان نزدیک هست و دور هست
هفت کشور در خط فرمان سلطان سنجرست
هفتگردون در کف پیمان سلطان سنجر است
جز خداوندی که عالم بندهٔ تقدیر اوست
کیست در عالم که او سلطان سلطان سنجر است
گرچهگیتی روشنیگیرد ز نور آفتاب
[...]
توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست
دی که بودم روزهدار امروز هستم بتپرست
از ترانهٔ عشق تو نور نبی موقوف گشت
وز مغابهٔ جام تو قندیلها بر هم شکست
رمزهای لعل تو دست جوانمردان گشاد
[...]
تاج دین محمودبن عبدالکریم است آنکه هست
از می احسان او گیتی پر از هشیار روست
صاحب دیوان استیفا که اهل فضل را
اندر او اهلیت صاحب قرانی بود و هست
از دوات کله گیسوی منیر افسر بکلک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.