ای بوجود تو زنده پیکر انعام
کرده جلال تو شهربند، بر اوهام
پشت کرم صدر دین که با نسب تو
یافت خجند افتخار بر همه اسلام
لمعه رای تو نور شمسه ی خورشید
طایر قدر تو طاق گنبد اجرام
سوخته خرمن چو ماه خوشه چنی مر
در دم آن جرم دود بار شرر نام
خامه ی تو صوفیان عالم جان را
پرده در و پرده دار آمده چون شام
صبح گسل تیغ انتقام تو چون مرگ
شاخ شکن باد امتحان تو چون دام
مرد خلاف تو دل رمیده تر از مرغ
نام سخای تو مرد گیر تر از دام
پای تو بندد رکاب ذروه ی افلاک
داغ تو دارد سرین ابلق ایام
سر ز گریبان ز بدو کار برآورد
فکر سبک پای تو ز دامن انجام
نقش قدر پیش چشم ذهن تو ظاهر
رخش قضا زیر ران همت تو رام
با تو اگر برکشد سپهر سر از جور
میل کشندش بهر دو چشم چو بادام
جاه تو در عالمی که دامن دورش
بسته نگردد ز سایه ی سحر و شام
لطف تو جان بخش چون مجالست خاص
قهر تو خونخوار چون مخالفت عام
جرعه ی کین تو بدگوار تر از یاس
طعمه ی مهر تو سازگار تر از کام
همچو هنر شاخ طاعت تو، ثمرده
همچو خرد خاک درگه تو نکو نام
طفل امل را که سیر شیر کف توست
موی ثناگوی سر برآرد از اندام
ای تو فلک جنبشی که خیمه برون زد
قدر تو آرامگه جنبش و آرام
گرچه برافراخت ساحت شرف تو
مجلس شاه جهان بزیور انعام
نور جلال تو، خلعتی است بسنده
کز تو برد هم چو سایه تا با بدکام
شاه مرصع کند قراب و لیکن
زیور اصلی ز معدن آرد صمصام
جسم ز جان یافت خلعت ار چه بصورت
کسوت ارواح گشت صدره اجسام
چون دگران پادشاه نز عملی تو
شیر بمنشور نیست والی آجام
از پُف هر ناقص این چراغ نمیرد
نور الهیش ضامن است باتمام
مهر چه غوغا کند چوچتر برافراخت
شهپر سیمرغ سرکشد ببر شام
هر سر کاو خاکپای هندوی تو نیست
همچو سر هندوانه باد، ز سرسام
ای نظرت درس کرده سخته اسرار
چون دهمت من زحال خویشتن اعلام
گشت مرا پایبازی زمن شوخ
سوخت مرا دستکاری فلک خام
زاغ سپید است باز فضل، بدان من
عزلت سیمرغ جسته ام ز پی نام
خدمت جهان کم کنم که فزون است
پایه نطقم ز قد کوته افهام
ندمت شاهان وقت را به سعادت
گردن سیلی بباید و لب دشنام
روغن فندق شده است مکرمت امروز
پسته صفت زان زبان کشیدم در کام
ایکه ز معماری دم قلم تو
تا ابد احکام یافت قلعه احکام
گرچه خدا را بود شفیع محال است
سجده ابدال در نشیمن اصنام
چون تو بدنبال چشم فکر به بینی
چهره ی آغاز از دریچه انجام
من چه دهم شرح کاین نتیجه بیک سال
چون شود اندر کنار دایه ی اکرام
دایره ی میم چرخ یک الف طبع
جز تو ندانم که لایق است بدین لام
هودج عیوق را ردای تو منجوق
لشکر تقدیر را ز علم تو اعلام
نام مریدت طراز خرقه برحبیس
مغز حسودت نیام خنجر بهرام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و تمجید از شخصیت و مقام والای یک فرد بزرگ اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و مجازی، ویژگیهای این فرد را توصیف میکند و او را منبع نور، کرامت و عظمت میداند. این فرد به عنوان یک الگو و نمونهی دین و فضیلت معرفی میشود که دارای جایگاهی ویژه در دل مردم و تاریخ است. تلاشهای او در راستای خدمت به اسلام و بشریت، جلال و شکوهی به او بخشیده که باعث افتخار بسیاری است. شاعر بر این باور است که وجود چنین شخصیتی در دنیا موجب رشد و شکوفایی علم و فضیلت میشود و نام او برای همیشه در یادها باقی خواهد ماند.
بهطور کلی، این اثر نگاهی عمیق به تأثیرگذاری و فضیلتهای انسانی دارد و به نوعی احترامی به مقام شخصیتی که به آن پرداخته شده است میباشد.
هوش مصنوعی: وجود تو باعث حیات و شکوهمندی این جهان است، و جلال و عظمت تو بر تصورات و اندیشهها سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خجند، به خاطر اینکه نسبت او به کرم (شخصیتی بارز در دین) میرسد، به خود میبالد و این امر باعث افتخار او بر کل جامعه اسلامی میشود. در واقع، او به خاطر این نسبت و مقامش در دین، احساس غرور و افتخار میکند.
هوش مصنوعی: درخشش نظر تو همچون روشنی خورشید است و ارزش تو مانند پرندهای است که بر فراز گنبد ستارهها قرار دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که خوشهچین در میان خرمنهای سوخته کار میکند، دمی به یاد میآورد که چگونه آن جرم دودی که بههمراه شررها بهوجود میآید، در سرش میگذرد.
هوش مصنوعی: قلم تو مثل یک صوفی، جان را به صورتی عمیق و با معنویت در میآورد؛ درست همانطور که شام به عنوان زمانی برای آرامش و تفکر شناخته میشود.
هوش مصنوعی: صبح، زخم انتقام تو مانند تیغی برنده است و امتحان تو همانند دامی است که بر سر راه باد قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل مردی که با توست، بیشتر از یک پرنده وحشتزده شده و اطلاعاتی که درباره بخشندگی تو دارد، او را بیشتر در تنگنا قرار داده است.
هوش مصنوعی: پای تو به اوج آسمانها متصل است و گرمای حضورت، بر روزگار تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: سر از گریبان برداشتم و به کارهای او فکر کردم، پای تو به دامن سرنوشت نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: نقش تقدیر در ذهن تو به وضوح دیده میشود و سرنوشت زیر اراده و تلاش تو به آرامش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان بخواهد از روی ناپسندیش سر بردارد، به خاطر دو چشمان زیبا و مثل بادام تو، مجبور است که تسلیم شود.
هوش مصنوعی: مقام و جایگاه تو در جهانی که به دور آن دامن نمیزنند، تحت تأثیر شب و روز قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: مهرت جانم را revive میکند، بسان دوستی خاص و عمیق؛ اما غضبت مانند دشمنی عمومی و ویران کننده است.
هوش مصنوعی: نوشیدن کینه تو برای من سختتر از یاس است و دلیلی که از مهر تو باشد، برای من قابل تحملتر از آرزوی دیگران است.
هوش مصنوعی: همچون هنری که در سایهی اطاعت تو رشد کرده، خردی که در کنار خاک و درگاه تو، نیکو و با ارزش است.
هوش مصنوعی: کودک آرزوها، که از شیر محبت تو سیراب شده است، با موهایش که مثل زینتبخش به نظر میآید، به ستایش و شکرگزاری از تو میپردازد.
هوش مصنوعی: ای تو آسمان که به حرکت درآمدی و خیمهای برپا کردی، جایگاه تو محلی است برای جنبش و سکون.
هوش مصنوعی: اگرچه موقعیت و اعتبار تو در کرانههای شرف به قدری است که به زینت بخشیدن به مجلس پادشاه جهانی، اما...
هوش مصنوعی: نور عظمت تو، مانند لباسی است که به اندازه کافی درخشان است و هر کسی که به تو نزدیک شود، مانند سایهای از آن بهرهمند میشود و از بدیها دور میماند.
هوش مصنوعی: شاه با جواهرات زیبا و درخشان گردنبند میسازد، اما زیبایی واقعی از عمق زمین و از معدن به دست میآید.
هوش مصنوعی: تن انسان از روح گرفته شده است و هر چند که به صورت لباس و جسم درآمده، اما در واقع همان مقام ارواح و روحانیت را دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که اگر تو مانند دیگران پادشاه و مهم هستی، پس اعمال و کارهایت باید با شجاعت و قدرت همراه باشد. در واقع، آنچه که تو انجام میدهی باید نشاندهنده قدرت و سلطنت تو باشد. اگر اینگونه نباشد، نمیتوانی بهطور حقیقی در جایگاه خود باقی بمانی.
هوش مصنوعی: اگرچه چراغهای ناقص ممکن است خاموش شوند، اما نور الهی آنها همیشه برقرار است و این نور به تمامیت خود ادامه خواهد داد.
هوش مصنوعی: هرگاه مهر و عشق به اوج خود برسد و به قلهای بلند دست یابد، آنگاه قدرت و شکوه سیمرغ، نماد زیبایی و توانمندی، نیز نمایان میشود و در دل شب، ببر سایه خود را بر زمین میافکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیر پای تو قرار ندارد، مثل سر هندوانه (که به راحتی جدا میشود) بیدلیل و ناپایدار است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به نگاه تو علم و حکمت آموختهام، چگونه میتوانم حال و روز خود را به تو بگویم و از رازهای درونم پرده بردارم؟
هوش مصنوعی: خود را در بازی روزگار میبینم که سرشار از شوخی و لطافت است و در عین حال، سرنوشت با دستانش به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: من در تلاش هستم تا به موفقیت و فضیلت دست پیدا کنم و به همین دلیل از زندگی و تنهایی آسمان سیمرغ فرار کردهام تا نامی بلند به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: من میخواهم در کار خود کم بگذارم، زیرا در مقابل درک مردم، سخنانم کمارزش و سطحی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر شاهان بخواهند به سعادت دست یابند، باید با زمان خود هماهنگ باشند و از طعنه و دشنام پرهیز کنند.
هوش مصنوعی: امروز با زبان خود از مغز فندق مانند روغن لذیذی را که با خصوصیات پسته درآمیخته، چشیدم و از آن لذت بردم.
هوش مصنوعی: آن کسی که با هنر قلم و خلاقیت خود، به ساختار و شکلگیری احکام و قوانین پرداخته، همواره در تاریخ باقی خواهد ماند و آثارش پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خدا شفیع و یاور است، اما سجده کردن مقربان درگاه او در پیشگاه بتها غیرممکن است.
هوش مصنوعی: وقتی که به دنبال یافتن حقیقت و درک عمیق از زندگی هستی، چهره و واقعیت آغازین را از نقطهای که به پایان میرسد، مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: چه بگویم از نتیجه یک سال تلاش و کوشش که چگونه در کنار دایه با محبت و احترام، شکل میگیرد و به ثمر میرسد.
هوش مصنوعی: دایرهی میم به نشانهی خاصی اشاره دارد و این بیانگر این است که جز تو کسی را لایق نمیدانم که در این مقام و موقعیت قرار گیرد. به عبارت دیگر، تو بهترین و شایستهترین فرد هستی.
هوش مصنوعی: به مانند خودخواهی و ناز او، من از قدرت و علم تو بهره میبرم تا تقدیر و سرنوشت خود را به زیبایی تعیین کنم.
هوش مصنوعی: نام پیرویت بر لباس عارفان نقش بسته، اما مغز حسودان مانند خنجری در دست بهرام، میتازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواجه بزرگست و مال دارد و نعمت
نعمت و مالی که کس نیابد از آن کام
بخلش آنجا رسیده است که نگذاشت
شوخ بگرمابه بان و موی به حجام
دید خلیل ار به بت رخ تو دلارام
عزت عزی نمود و حرمت اصنام
آزر اگر کرد نقش روی ترا وام
بست حرم بهر طوف بتکده احرام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.