آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم
یکدم فراغ دل به دو عالم نمیدهم
گر شاه عیب رندی من کرد حاکم است
باری منش بسلطنت جم نمیدهم
هرگز بکس نزاع ندارم بعلم و عقل
بیهوده زحمت کس و خود هم نمیدهم
کوته نظر فروخت بزر حسن عاقبت
من یوسف عزیز بدرهم نمیدهم
اهلی غم حبیب که جان تازه داردم
تا زنده ام به عیسی مریم نمیدهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و متضاد خود اشاره میکند. او خود را به عنوان فردی پیر و ناتوان میبیند که در مقابل نوجوانی و شادابی معشوقش قرار دارد. شاعر در توصیف عشقش میگوید که بدون حضور معشوق، مانند ماهیای است که از آب دور مانده و در درد و رنج غوطهور است. او از زیبایی معشوق و اثرگذاریاش بر جانش سخن میگوید و احساس میکند که اگر معشوق او را فراموش کند، مانعی در زندگیاش نخواهد بود. شاعر خود را خوار و زار معرفی میکند و مانند لالهای در بیابان، در جستجوی عشق و توجه معشوقش است. در نهایت، او از معشوقش میخواهد که برای یک بار هم که شده به او توجه کند و دل زجرکشیدهاش را بشنود.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خاطر غمهای دل، لحظهای آرامش را در دو جهان به کسی نمیدهم.
هوش مصنوعی: اگر شاه به عیبهای رندی من اشاره کند، چون او حاکم است، باز هم من خود را به سلطنت جم نخواهم داد.
هوش مصنوعی: هرگز با کسی جدل و بحث نمیکنم. دانایی و عقل را بیفایده به زحمت دیگران نمیگذارم و حتی برای خودم هم زحمت نمیکشم.
هوش مصنوعی: افراد کوتهنظر و سطحینگر قادر به درک ارزش واقعی چیزها نیستند. من به هیچ قیمتی، حتی به بهایی اندک، به خواستههای کمارزش تن نمیدهم و ارزش خود را زیر سؤال نمیبرم.
هوش مصنوعی: من با غم عشق محبوبم زندگی میکنم و تا زمانی که زندهام، هرگز زندگیام را به کسی دیگری نمیدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.