در گریبان ریز ساغر زاهد سالوس را
تا بسوزد ز آتش می خرقه ناموس را
خسته دل را دمی جانبخش می باید طبیب
عیسیی جو کین کرامت نیست جالینوس را
چون گدایانم بهل کز دور می بوسم زمین
زانکه من لایق نبودم دولت پابوس را
گرنه در دل آتشین رویی بود از دل چه سود
شمع اگر نبود چه خاصیت بود فانوس را
کاسهیِ مِی گیر چون نرگسْ که دوران فلک
کاسهیِ سرْ خاکِ ره کردست کیکاوس را
زیور حسن تو از فر سعادت چون هماست
حاجت زیور نباشد جلوهی طاووس را
بیش ازین اهلی، نشاید بت پرستی را نهفت
طبلْ پنهان چون توان زد؟ فاش کن ناقوس را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به نقد زهد و ریاکاری میپردازد و میگوید که زهد و دلسوزی بدون عشق و حقیقت چه ارزشی ندارد. او به میپرستی بهعنوان راهی برای رهایی از رنجهای دنیوی اشاره میکند و میگوید که اگر دل آتشین و عشق نباشد، فقدان محبت و جذابیت چه سودی دارد. همچنین بر زیبایی و فضیلتهای واقعی تأکید کرده و هشدار میدهد که نباید دیگر به پرستش بتها ادامه داد؛ زیرا حقیقت باید بهطور علنی و صریح بیان شود.
هوش مصنوعی: سماع و شراب را به خرقه و ظواهر دین ترجیح میدهد و میگوید باید زهد و ظاهرگرایی را کنار گذاشت. در این صورت باید به عمق احساسات و عشق و شور زندگی پرداخته و از محدودیتها رها شد.
هوش مصنوعی: برای دل خسته، به یک لحظه آرامش نیاز است. باید دکتری مثل عیسی به یاری بشتابد، چرا که چنین کرامتی از جالینوس برنمیآید.
هوش مصنوعی: من همچون گدایان از دور زمین را میبوسم، زیرا شایسته نبودم که نعمت خوشبختی را در کنار خود داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر در دل عشق و احساس تو نیست، چه فایدهای دارد که شمعی در دل بسوزد؟ اگر فانوس نباشد، روشنایی آن بیمعناست.
هوش مصنوعی: تا وقتی که زندگی هست از لذتهای آن بهرهمند شو، مانند نرگسی که در حال نوشیدن شراب است. زیرا دوران زندگی به مانند چرخش فلک، سرانجام به خاک باز میگردد، همانطور که سر کیکاوس نیز در نهایت به خاک سپرده شد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جمال تو مانند فر و سعادت است که همانند پرندهای خوشبخت و زیباست، بنابراین نیازی به زیور و جواهرات نیست؛ زیرا زیبایی تو خود به تنهایی جلوهای همچون طاووس دارد.
هوش مصنوعی: بیش از این، نمیتوان به پرستش بتها ادامه داد و طبل را مخفیانه نواخت. اگر میخواهی صدا را درآوری، باید ناقوس را بهطور واضح بزنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برکش ای صوفی ز سر این خرقه سالوس را
جام می بستان و بشکن شیشه ناموس را
کاسه می خور که خواهد کاسه سر خاک خورد
بود نقش کاسه زر این سخن کاووس را
حسن رعنایان ز جعد عنبرافشان جلوه یافت
[...]
نعل در آتش گدازد، روی گرمت بوس را
زخمیِ دندان کند لعلت لبِ افسوس را
ناله و افغانِ من از لنگرِ تمکینِ اوست
بت ز خاموشی به فریاد آورد ناقوس را
خط چنین گر تنگ سازد بر دهانش جای بوس
[...]
گر دلم نالان شد از دست بتان، عیبش مکن
کاوش ناحق، به فریاد آورد ناقوس را
همچو شبنم، آب می گردم ز تاب عارضش
تا ز گلبرگ لب او می ربایم بوس را
دل ندارد تاب صحبت های نامانوس را
ره مده در بزم رندان زاهد سالوس را
در حقیقت این خود آرایان گرفتار خودند
حسن خط و خال بس باشد قفس طاووس را
جوش شوخی معنی آزرم از یاد تو برد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.