لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
اهلی شیرازی

هرچند غمی همچو غم بی درمی نیست

آنرا که بود گنج غمت هیچ غمی نیست

مردم ز خمار غم و جامم ندهد یار

در نرگس او شیوه صاحب کرمی نست

با حکم ازل مانع عاشق نتوان شد

ای خواجه برو حاجت ای بوالحکمی نیست

آن کز ستم خط تو دیدیم مگر باد

در گوش تو گوید که حکایت قلمی نیست

صورتگر چین صورت زیبا چه نماید

دل بردن عشاق بزیبا صنمی نیست

گر جام جم آیینه صفت عیب نما گشت

هر آیینه یی را صفت جام جمی نیست

بازی نخوری اهلی از ایام که هرگز

در دور فلک شیوه صاحب قدمی نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابوسعید ابوالخیر

می هست و درم هست و بت لاله رخان هست

غم نیست وگر هست نصیب دل اعداست

فرخی سیستانی

زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست

آنم که همی گویم پازند قرانست

منوچهری

هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست

بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست

دادار جهان ملک جهان وقف تو کرده‌ست

بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست

مسعود سعد سلمان

طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست

نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست

نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است

نی نی نه جهانست که اقبال جهانست

آن چرخ محلست که با حلم زمینست

[...]

امیر معزی

ایام نشاط است که عید است و بهار است

گیتی همه پربوی‌ گل و رنگ و نگار است

در هر وطنی خرمی از موکب عیدست

در هر چمنی تازگی از باد بهارست

تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه