هرچند غمی همچو غم بی درمی نیست
آنرا که بود گنج غمت هیچ غمی نیست
مردم ز خمار غم و جامم ندهد یار
در نرگس او شیوه صاحب کرمی نست
با حکم ازل مانع عاشق نتوان شد
ای خواجه برو حاجت ای بوالحکمی نیست
آن کز ستم خط تو دیدیم مگر باد
در گوش تو گوید که حکایت قلمی نیست
صورتگر چین صورت زیبا چه نماید
دل بردن عشاق بزیبا صنمی نیست
گر جام جم آیینه صفت عیب نما گشت
هر آیینه یی را صفت جام جمی نیست
بازی نخوری اهلی از ایام که هرگز
در دور فلک شیوه صاحب قدمی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیتها به توصیف غم و عشق میپردازند. شاعر بیان میکند که غمی که از عشق ناشی میشود، از ارزش و گنجینیهایی است که در دل عاشق وجود دارد و هیچ غم دیگری نمیتواند با آن مقایسه شود. همچنین اشاره دارد که زیبارویان و محبوبان نمیتوانند دل عاشقان را از دست بدهند. شکایت از ظلم و ستم همچنین در شعر دیده میشود، به طوری که هیچ کس نمیتواند مانع عشق شود. در نهایت، شاعر به عدم تکرار و ثابت نبودن شرایط زندگی اشاره دارد و میگوید که هرگز نمیتوان انتظار ثبات را داشت.
هوش مصنوعی: اگرچه غمهایی وجود دارند که به دردسرها نمیارزند، کسی که گنجینهای از عشق و محبت دارد، هیچ غم دیگری برایش اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر غم و اندوهی که دارند، به من اجازه نمیدهند که از شادی و می پر از عشق لذت ببرم. یار من در نرگس چشمش شیوهای دارد که نشاندهندهی بخشندگی و مهربانی اوست.
هوش مصنوعی: با فرمان ازلی، هیچ کس نمیتواند عاشق را بازدارد. ای آقا، برو و خواستهات را انجام بده؛ زیرا در این زمینه، حکمت و درستی وجود دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که ما از ظلم و ستمی که با خط تو تجربه کردیم، متوجه شدیم و آیا ممکن است که بادی به گوش تو بگوید که این فقط داستان یک قلم نیست و حقیقتی عمیقتر دارد؟
هوش مصنوعی: هنرمند چینی در برابر زیبایی چهرههای دلربا چه میتواند بکند؟ دلربایی که عشق را به خود میکشاند، در مقابل زیبایی هیچ گونه معصومیتی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر جام جم که ویژگیهایی همچون آیینه دارد، عیبنما شود، هر آیینهای نمیتواند ویژگیهای جام جم را داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر تحت تأثیر عوامل بیرونی و روزمرگی قرار نگیری، متوجه میشوی که هیچگاه در زندگی، روال ثابت و ثابتی وجود ندارد و همه چیز در حال تغییر و دگرگونی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می هست و درم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست وگر هست نصیب دل اعداست
زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست
آنم که همی گویم پازند قرانست
هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست
بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست
دادار جهان ملک جهان وقف تو کردهست
بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست
طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست
نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست
نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است
نی نی نه جهانست که اقبال جهانست
آن چرخ محلست که با حلم زمینست
[...]
ایام نشاط است که عید است و بهار است
گیتی همه پربوی گل و رنگ و نگار است
در هر وطنی خرمی از موکب عیدست
در هر چمنی تازگی از باد بهارست
تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.