ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی
از تو بوی آشنا آید مگر یار منی
گر نگفتم با رقیبانی نگویی غافلم
غیرتم آید که گویم پیش اغیار منی
با حریفان هوسناکت هزاران مرحمت
من که از جان با توام در بند آزار منی
ایکه از روی چو گل یاد آری و خال سیاه
وه تو هم عاشق مگر بر لاله رخسار منی
گرچه چون اهلی نگردم هرگز از وصل تو شاد
زینقدر شادم که میگویم تو دلدار منی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.