بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی
مرا بعشوه شیرین چه بازیی دادی
سر مرا چو بفتراک خویش بر بستی
میان انجمنم سرفرازیی دادی
چراغ کار من آنروز ساختی روشن
که همچو شمع مرا جانگدازیی دادی
بیک نگاه که کردی ز چشم پر نازم
مرا ز ناز بتان بی نیازیی دادی
مرنج اهلی اگر گفت دردسر کوته
که واعظانه سخن را درازیی دادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و عواقب آن میپردازد. شاعر از وعدهها و لطفهای معشوق صحبت میکند که به او عشق و زیبایی را هدیه دادهاند. او به عشوهگری و نوازشهای معشوق اشاره میکند که باعث سرخی چهرهاش در جمع میشود و احساس غرور میکند. در نهایت، شاعر از تاثیری که نگاه معشوق بر دلش گذاشته و آزادی از غم و درد میگوید، در حالی که به نقد سخنان واعظ درباره مشکلات زندگی نیز اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عشق تو به من وعدهای داد که با ناز و کرشمهای همراه بود، اکنون آن وعدهی شیرین چه بازیها و دلسردیها را برایم به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: وقتی تو به من مانند یک پرچم افتخار و سربلندی عطا کردی، احساس کردم که در میان جمعیت به اوج رسیدهام.
هوش مصنوعی: در آن روزی که چراغ کار و زندگیام را روشن کردی، مانند شمعی بودی که جانم را سوزاندی و به من نیروی زندگی بخشیدی.
هوش مصنوعی: با یک نگاه تو به من، چشمان نرم و دلبرانهات، مرا از همه احساسات و وابستگیها خلاص کردی و به من نوعی بینیازی و استقلال از عشق و زیباییهای دیگر عطا فرمودی.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو گفت که چرا درد و رنج را کوتاه نمیکنی، به او بگو که تو در صحبتهایت همیشه حرفهای زیادی برای گفتن داری و نمیتوانی این موضوع را ساده بگیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.