تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از تو
بیا بیا که صبوری نمی توان از تو
بخشم رفتی و گفتی قیامتم بینی
چه زود رنجی و دیر آشنا فغان از تو
مرنج اگر من دلتنگ سینه بشکافم
که حال دل نتوان داشتن نهان از تو
قیامت ارچه بآخر زمان شود پیدا
قیامتی است درین شهر هر زمان از تو
تو کی بخنده گشایی دهن یقین است این
یقین که می کشیش نیست اینگمان از تو
ز غیرتم همه آتش که همچو شمع چرا
گرفته اند مرا خلق بر زبان از تو
مرا بتیغ فلم ساز استخوان و ببین
که چون گداخت مرا مغز استخوان از تو
به مجلسی که تو با گلرخان قدح نوشی
هزار نرگس مستت خونفشان از تو
بتر ز قصه مجنون حکایت لیلی است
که شد فسانه بصد گونه داستان از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلباختگی به معشوق است. شاعر نقد کردن دین را آسان میداند و توصیف میکند که اگر عشق واقعی وجود داشته باشد، جانش فدای زیبایی معشوق میشود. او در عشق به معشوق، بتپرستی را هم نادرست میداند و به این نکته اشاره میکند که حتی اگر از او دور باشد، به یادبودی از بوی معشوق زنده است. شاعر از حسرت مردم نسبت به محبوب خود میگوید و آرزوی دیدن معشوق را دارد. او همچنین به روشنی و زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز جز جمال او در دلش جای نمیگیرد.
هوش مصنوعی: تو مانند آبی زلال هستی و ما عاشقان به شدت برای تو تشنهایم. از تو خواهش میکنیم که بیایی، زیرا ما دیگر توان صبر کردن نداریم.
هوش مصنوعی: تو رفتی و گفتی روز قیامت را خواهی دید. ای کاش میدانستی که چقدر حساس و زخمخوردهام، و چقدر دیر با من آشنا شدی. افسوس بر حال تو.
هوش مصنوعی: اگر تو را ناراحت کنم و از دلتنگیام بگویم، این را بدان که نمیتوانم حالت دل را از تو پنهان کنم.
هوش مصنوعی: اگرچه روز قیامت در آخر زمان ظهور خواهد کرد، اما در این شهر هر لحظه و هر زمان نشانهای از قیامت وجود دارد که از تو ناشی میشود.
هوش مصنوعی: تو که خنده را به لب میآوری، میدانی که این واقعیات است، نه گمان. این حقیقت که تو را به خنده وا میدارد، ناشی از یقین است و نه از شک.
هوش مصنوعی: به خاطر غیرتم، مانند شمع در حال سوختن هستم که دیگران به این سوختن توجه کرده و دربارهام میگویند و در مورد تو صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: به من با تیغی برش بده و ببین که چگونه وقتی که مرا متلاشی کردی، مغز استخوانم به خاطر تو ذوب میشود.
هوش مصنوعی: به محفل و مجلسی که تو با زیبایانی چون گل، شراب مینوشی، هزار گل نرگس در آنجا از شوق و هیجان برای تو در حال رقص و تپش هستند.
هوش مصنوعی: از داستان مجنون و لیلی عبرتی نهفته است. حکایت لیلی به عنوان نمادی از عشق و زیبایی، به هزاران شکل و بهانه نقل شده است و این خود نشاندهنده عمق احساساتی است که در دل انسانها وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.