میمیرم و خار غمت از جان نمیآید برون
خاری که ره در جان کند آسان نمیآید برون
وهوه چه نازک میدمد گر در رخت خط سیه
بر گرد گل زین خوبتر ریحان نمیآید برون
من کشته آن کز تنم تیر تو ره در دل کند
یاران به غم کز سینهام پیکان نمیآید برون
عیبم مکن کز سوز دل روشن ز چاک سینهام
آتش چو سر زد شعلهاش پنهان نمیآید برون
جان سوخت اهلی را ز غم دلسوز از آن شد نالهاش
در دل نگیرد هر نفس کز جان نمیآید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیق احساسات و دردهای عاشقانه میپردازد. شاعر از مرگ و غم ناشی از عشق سخن میگوید و بیان میکند که غم او به آسانی از جانش بیرون نمیرود. او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و آن را نازک و دلنواز میداند. همچنین از تیر محبت معشوق و تأثیرش بر دلش صحبت میکند و از دوستانش میخواهد که او را قضاوت نکنند، چرا که سوز دلش را نمیتوان با کلمات بیان کرد. در پایان نیز به ناله دلسوختهاش اشاره میکند و ابراز میدارد که این غم و درد در دلش باقی میماند.
هوش مصنوعی: من به خاطر غمت میمیرم و این درد سختی است که از جانم خارج نمیشود. این خار، که زخمش به راحتی در جان نفوذ کرده، به آسانی نمیتواند از من جدا شود.
هوش مصنوعی: عجب چه زیبایی دارد، اگر با خط سیاه بر لباس تو دمیده شود و گلهایی که از عطر ریحان خوشبوترند، از آن خارج نشوند.
هوش مصنوعی: من دلبستهی کسی هستم که تیر عشقش به دل من نفوذ کرده است، اما دوستانم غمگین هستند و نمیتوانند احساسات مرا درک کنند، چرا که از قلب من هیچ نشانهای از درد و رنج بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: من را سرزنش نکن، زیرا از آتش دل من که از سینۀ دردمند من سر برآورده، شعلهای از سوزش پدید آمده که نمیتواند پنهان بماند.
هوش مصنوعی: اهلی به شدت از غم و درد رنج میبرد و از جانش ناله میزند. این ناله و گله به قدری عمیق است که هر نفس او به سختی از دلش بیرون میآید و نشانهای از عذاب درونی اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.