گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

گفتم دل و دین بر سر کارت کردم

هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی

آن من بودم که بیقرارت کردم

نشاط اصفهانی

ای عشق آخر سخن گذارت کردم

آسوده و عاجز و نزارت کردم

چهل سال شنیده ام ز تو لاف و گزاف

آخر دردست عقل خوارت کردم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه