قیامتست سفر کردن از دیار حبیب
مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب
به ناز خفته چه داند که دردمند فراق
به شب چه میگذراند علیالخصوص غریب؟
به قهر میروم و نیست آن مجال که باز
به شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیب
پدر به صبر نمودن مبالغت میکرد
که ای پسر بس از این روزگار بیترتیب
جواب دادم از این ماجرا که ای بابا
چو درد من نپذیرد دوا به جهد طبیب
مدار توبه توقع ز من که در مسجد
سماع چنگ تأمل کنم نه وعظ خطیب
به مکتب ارچه فرستادیام نکو نامد
گرفته ناخن چنگم به زخم چوب ادیب
هنوز بوی محبت ز خاکم آید اگر
جدا شود به لحد بند بندم از ترکیب
به اختیار ندارد سر سفر سعدی
ستم غریب نباشد ز روزگار عجیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حالتی از فراق و درد است که شاعر در آن به سفر کردن از دیار محبوب خود میپردازد. او احساس میکند که هر بار که به سمت دوست میرود، قضا و قدر او را از این کار باز میدارد. حسرت و جدایی او را عذاب میدهد و به او یادآوری میکند که دیگران از درد او خبر ندارند. حتی تلاش پدرش برای صبوری و آرامش در برابر مشکلات نیز به حال او کمکی نمیکند. شاعر از عدم توانایی در پذیرش توبه و تکرار دلمشغولیهایش سخن میگوید و به یادآوری عشق و محبت در وجودش اشاره میکند. در نهایت، او به این واقعیت که سرنوشتش تحت اختیارش نیست، اعتراف میکند و به روزگار عجیب و غریب خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: سفر کردن از سرزمین beloved (عزیز) من مانند قیامت است و همیشه برایم سرنوشت و قضا و قدر مانند قیامت به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کسی که در حالت خواب و راحتی است، چه میداند که کسی در دوری و جدایی چگونه شب را سپری میکند، بهویژه اگر آن شخص غریب باشد؟
هوش مصنوعی: به خاطر ناراحتی از کسی فعلاً از شهر دوست دور میشوم و فرصتی برای برگشت به آنجا ندارم، زیرا در این مدت رقیب باعث دوریام شده است.
هوش مصنوعی: پدر به تحمل و بردباری تأکید میکرد و میگفت: ای پسر، پس از این روزهای بینظم و آشفته، صبر داشته باش.
هوش مصنوعی: جواب دادم که وقتی درمان درد من مورد قبول قرار نمیگیرد، حتی اگر پزشک زحمت بکشد فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر میرسد که شاعر میگوید که از او توقع نداشته باشید که به راحتی توبه کند یا در مسجد تنها به شنیدن نصیحتهای خطیب بسنده کند. او به جای وعظ و نصیحت، به تأمل و تفکر در محتوای موسیقی و زیباییهای آن علاقهمند است. در واقع، او از توبه و نصیحتهای سطحی فاصله میگیرد و به عمق احساسات و تجربههای خود توجه دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه به مدرسه فرستادمم، اما نتیجهاش خوب نبود؛ به جای یادگیری صحیح، زخم و درد ناشی از ضربههای چوبی معلم را تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: اگرچه از خاک جدا شوم و به قبر روم، هنوز بوی محبت در من باقی خواهد ماند و این احساس عمیق نمیتواند از بین برود.
هوش مصنوعی: زندگی انسان از اختیار او خارج است و در این سفر که سعدی در آن قرار دارد، درد و رنج غریبی از حوادث عجیب روزگار وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر من آمد و آورد و بر فروخته شمع
چو طبع مرد نشاطی چو جان مرد لبیب
نبود زهره به لطف هوا به شکل شهاب
به شبه نیزه به لون قلم به قد قضیب
کنون که شد حضری بلبل و غراب غریب
بعید شد گل نار و گل بنفشه قریب
هزار دیبا در باغ گسترید صبا
نگارهاش بدیع و طرازهاش غریب
شده چو مذبح عیسی ز بلبل و گل باغ
[...]
درین دو روزه توقف که بو که خود نبود
درین مقام فسوس و درین سرای فریب
چرا قبول کنم از کس آنکه عاقبتش
ز خلق سرزنشم باشد از خدای عتیب
مرا خدای تعالی ز آسیای فراز
[...]
رخ تو شحنه خوبی شده ست و زلف نقیب
گل جمال تو را خار غمزه تو رقیب
دلم بماند به زندان عاشقی محبوس
ز قصد شحنه غمز رقیب و جور نقیب
غریبم از تو و این را سبب نعیب غراب
[...]
خدایگانا شاگرد رای توست قضا
ادب نباشد اگر بگذرد ز حکم ادیب
ز چوب منبر خشک از نشاط گل بدمد
نسیم نام تو چون بگذرد به لفظ خطیب
نه قطره ماند به دریا نه ذره ماند به دشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.