اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲ یک شهر بجست و جوی آن دوست همه بگذشته ز مغز و در پی پوست همه گر زانکه طریق طلبش دانستی از خود طلبش داری و خود اوست همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جستجوی یک دوست اشاره دارد که همه جای شهر در پی او هستند. شاعر میگوید که اگر کسی راه رسیدن به آن دوست را بداند، در واقع آن دوست در درون خود او قرار دارد و باید خود را در جستجوی او بیابد.
هوش مصنوعی: یک شهر به دنبال آن دوست است و همه چیز تغییر کرده و تنها ظواهر باقی ماندهاند، در حالی که عمق و حقیقت از بین رفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر راه طلب او را بشناسی، باید از خودت او را طلب کنی، زیرا او خود همهچیز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر مغز همه بینی و گر پوست همه
هان تا نکنی کج نظری، کوست همه
تو دیده نداری که درو در نگری
ورنه ز سرت تا به قدم اوست همه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.