گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

لطف گهر عتاب بشکست

دل رایت اضطراب بشکست

بد مست من آستین بر افشاند

پیمانه ی آفتاب بشکست

زلفت به جهان فکنده آشوب

در دیده ی فتنه خواب بشکست

پیمان وصال در دماغم

صد شیشه ی پر گلاب بشکست

این ناله که در جگر شکستیم

سیخ است که در کباب بشکست

صد گوهر راز وقت اظهار

از غایت اضطراب بشکست

گفتی که دلت شکسته ی کیست؟

در زیر لبم چو آب بشکست

عرفی دل ما چو طره ی یار

در پنجه ی پیچ و تاب بشکست