بخش ۸۸ - شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را
گفت پیری مر طبیبی را که من
در زحیرم از دماغ خویشتن
گفت از پیریست آن ضعف دماغ
گفت بر چشمم ز ظلمت هست داغ
گفت از پیریست ای شیخ قدیم
گفت پشتم درد میآید عظیم
گفت از پیریست ای شیخ نزار
گفت هر چه میخورم نبود گوار
گفت ضعف معده هم از پیریست
گفت وقت دم مرا دمگیریست
گفت آری انقطاع دم بود
چون رسد پیری دو صد علت شود
گفت ای احمق برین بر دوختی
از طبیبی تو همین آموختی
ای مدمغ عقلت این دانش نداد
که خدا هر رنج را درمان نهاد
تو خر احمق ز اندکمایگی
بر زمین ماندی ز کوتهپایگی
پس طبیبش گفت ای عمر تو شصت
این غضب وین خشم هم از پیریست
چون همه اوصاف و اجزا شد نحیف
خویشتنداری و صبرت شد ضعیف
بر نتابد دو سخن زو هی کند
تاب یک جرعه ندارد قی کند
جز مگر پیری که از حقست مست
در درون او حیات طیبهست
از برون پیرست و در باطن صبی
خود چه چیزست آن ولی و آن نبی
گر نه پیدااند پیش نیک و بد
چیست با ایشان خسان را این حسد
ور نمیدانندشان علم الیقین
چیست این بغض و حیلسازی و کین
ور بدانندی جزای رستخیز
چون زنندی خویش بر شمشیر تیز
بر تو میخندد مبین او را چنان
صد قیامت در درونستش نهان
دوزخ و جنت همه اجزای اوست
هرچه اندیشی تو او بالای اوست
هرچه اندیشی پذیرای فناست
آنک در اندیشه ناید آن خداست
بر در این خانه گستاخی ز چیست
گر همیدانند کاندر خانه کیست
ابلهان تعظیم مسجد میکنند
در جفای اهل دل جد میکنند
آن مجازست این حقیقت ای خران
نیست مسجد جز درون سروران
مسجدی کان اندرون اولیاست
سجدهگاه جمله است آنجا خداست
تا دل مرد خدا نآمد به درد
هیچ قرنی را خدا رسوا نکرد
قصد جنگ انبیا میداشتند
جسم دیدند آدمی پنداشتند
در تو هست اخلاق آن پیشینیان
چون نمیترسی که تو باشی همان
آن نشانیها همه چون در تو هست
چون تو زیشانی کجا خواهی برست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شخصی به طبیب مراجعه میکند و از مشکلات مختلفی که به پیری مرتبط میداند، شکایت میکند. او ضعف ذهن، درد در چشم، کمر و معده خود را به پیری نسبت میدهد. طبیب به او میگوید که این مشکلات طبیعی است و جزو علائم پیری محسوب میشود. او همچنین به وی یادآوری میکند که درونیات او ممکن است جوانتر از ظاهرش باشد و شخصیت اصلی انسان، فراتر از سن و سالش است. در ادامه، طبیب به انتقاد از کسانی میپردازد که درک درستی از خدا و معنای حقیقی زندگی ندارند و به ظاهر اهمیت میدهند. او تأکید میکند که شناخت واقعی انسان باید از درون و با درک حقیقت زندگی به دست آید و نه از طریق ظواهر مذهبی. در نهایت، پیام بر این است که عشق و رابطه با خدا باید در دل و درک درست انسان باشد.
هوش مصنوعی: یک پیرمرد به پزشک گفت که من از مشکلات خودم به تنگ آمدهام و حال خوبی ندارم.
هوش مصنوعی: او گفت که دلیل ضعف فکریاش پیری است و افزود که در چشمانش نشانهای از تاریکی و درد وجود دارد.
هوش مصنوعی: یک مرد جوان از شیخی که سالها از عمرش گذشته خواسته تا نظرش را در مورد پیری بگوید. شیخ در پاسخ میگوید که به دلیل سالهای زیاد زندگیاش، پشتش به شدت درد میکند.
هوش مصنوعی: ای شیخ نزار، گفت که از پیری شکایت دارم و هر چیزی که میخورم برایم لذتبخش نیست.
هوش مصنوعی: گفتند که ضعف معده به خاطر پیری است، و در زمان مرگ میگوید که مرا به کمک بگیرید.
هوش مصنوعی: میگوید که زمانی که انسان به پیری میرسد، بسیاری از دلایل و توجیهات برای قطع ارتباط و از دست دادن تواناییها به وجود میآید.
هوش مصنوعی: گفت ای احمق، تو به همین دلیل از یک پزشک یاد گرفتی که بر این دوختهای.
هوش مصنوعی: ای افسردهدل! آیا عقل تو به تو نیاموخت که خداوند برای هر دردی دارویی قرار داده است؟
هوش مصنوعی: تو به خاطر کمفهمی و کجفهمیات، در فضایی محدود و ناامیدانه ماندهای.
هوش مصنوعی: طبیب به عمر گفت: تو که شصت سال داری، این خشم و غضب تو ناشی از پیری است.
هوش مصنوعی: زمانی که تمام خصوصیات و اجزا به شدت تحت فشار قرار گرفتند، طاقت و صبر من نیز دچار ضعف و ناتوانی شد.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند تحمل دو سخن را داشته باشد، باید بداند که او حتی یک جرعه هم نمیتواند با آرامش بنوشد.
هوش مصنوعی: تنها کسی که از حقیقت مست است، در وجودش زندگی پاک و سالمی جریان دارد.
هوش مصنوعی: بیرون او به نظر میرسد که پیر و سالخورده است، اما در درونش روح جوانانه و شادابی نهفته است. در حقیقت، او چه ولایتی دارد و چه نبوتی در وجودش نهفته است؟
هوش مصنوعی: اگر نیکی و بدی مشخص نیست، پس حسادت خسان نسبت به آنها چه میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: اگر آنها نمیدانند که علم مطلق چیست، چرا این همه کینه، دسیسه و دغلکاری را به وجود میآورند؟
هوش مصنوعی: اگر کسی جزای رستاخیز را بشناسد، مانند این است که خودش را بر لبهی شمشیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: او به تو میخندد، اما نادانسته چنین مینماید که در درونش طوفانی از بلا و آشفتگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: دوزخ و بهشت جزء وجود او هستند و هر چیزی که فکر کنی، او فراتر از همه آنهاست.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آن فکر میکنی و به از بین رفتن و زوال ختم میشود، آنچه که در فکر نمیگنجد و فراموشی ندارد، همان خداست.
هوش مصنوعی: این خانه چه چیز باعث بیادبی شده است؟ اگر میدانند که در این خانه چه کسی حضور دارد.
هوش مصنوعی: نادانها برای مسجد احترام قائل میشوند، اما در حق اهل دل بیاحترامی میکنند و از آنها فاصله میگیرند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آنچه به ظاهر مجاز و نمایشی به نظر میرسد، حقیقتی عمیقتر و واقعیتر را در خود نهفته دارد. در واقع، ارزش و اهمیت واقعی یک مکان یا مفهوم تنها در درون و در درک عمیق انسانها وجود دارد و نه در ظاهری که به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: مسجدی که در درونش اولیا و نزدیکان خدا حضور دارند، جایی است که همه در آنجا سجده میکنند و حقیقتاً خدا در آن مکان وجود دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل بندهی مؤمن به مشکلی دچار نشود، خداوند هیچ نسلی را رسوا نمیکند.
هوش مصنوعی: آنها قصد داشتند با پیامبران بجنگند، اما آنچه دیدند فقط بدن و ظاهر انسان بود و در نتیجه، فقط به ظواهر توجه کردند.
هوش مصنوعی: در وجود تو ویژگیها و رفتارهای نیک انسانهای گذشته وجود دارد؛ اما چرا نگران هستی که مثل آنها باشی؟
هوش مصنوعی: اگر همه نشانهها در تو وجود دارد، پس از کجا میخواهی به جایی برسی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.